كردن و كشتن مىكردند1. و از سوى ديگر ابزار تطميع را بكار مىگرفتند و مخصوصاً با صرف اموال هنگفتى مردم را از پيروى انبياء باز مىداشتند2.
ه خشونت و قتل و سرانجام با ديدن صبر و استقامت و صلابت و متانت انبياء (عليهم السلام)3 و جدّيت و پايمردى پيروان راستينشان، و با نوميدى از تأثير تبليغات سوء و حربه هايى كه بكار مىگرفتند اقدام به عملى كردن تهديداتشان مىكردند و دست به اعمال خشونت آميز مىزدند چنانكه بسيارى از پيامبران خدا را به قتل رساندند4 و جامعه انسانى را از بزرگترين نعمتها و مواهب الهى و شايسته ترين مصلحان و رهبران اجتماعى، محروم ساختند.
برخى از سنتهاى الهى در تدبير جامعه
هر چند هدف اصلى از بعثت انياء (عليهم السلام) اين بود كه مردم به شناختهاى لازم براى تحصيل سعادت دنيا و آخرتشان دست يابند و نارسايى عقل و تجاربشان بوسيله وحى، جبران شود و به ديگر سخن: حجت بر ايشان تمام گردد5. اما خداى متعال از فرط رحمت خودش هنگام ظهور پيامبران، با تدابيرات حكيمانهاش زمينه هاى روانى خاصى براى پذيرفتن دعوت ايشان فراهم مىكرد تا كمكى براى حركت تكاملى مردم باشد. و چون بزرگترين عامل كفر و روگردانى از خدا و پيامبران، احساس بى نيازى6، و غفلت از نيازمنديهاى فراگير و همه جانبه خلق بود پروردگار حكيم، شرايطى فراهم مىكرد كه مردم، توجه به نيازمندى خودشان پيدا كنند و از مركب غفلت و غرور و نخوت، فرود آيند و از اينروى، سختيها و گرفتاريهايى پيش مىآورد خواه ناخواه به ناتوانى خودشان پى ببرند و رو بسوى خدا آورند7.
اما اين عامل هم تأثير كلى و همگانى نداشت و بسيارى از مردم، به ويژه كسانى كه از امكانات مادّى بيشترى برخوردار بودند و ساليان درازى با ظلم و ستم بر ديگران، وسايل عيش