إِنّ الفنونَ الّتي سلفت، سلف أكثرُها علي نهج طبيعي من الترتيب. فكان من حقِّ الفنِّ الّذي في البسائط أَنْ يقدَّم علي المركّبات و من حقِّ الفنِّ الذي في التركيب الأوّل الجازم أَنْ يقدَّم علي الذي في القياس، و كان من حقِّ الفنِّ الذي في القياس المطلق أَنْ يقدَّم علي القياسات الخاصة.
فصل دوم
مرتبه و جايگاه كتاب برهان
اكثر فنوني كه پشت سر گذاشتيم به ترتيب طبيعي مورد بحث واقع شدند، زيرا حق همين بود كه مفردات بر مركّبات تقدّم داشته باشند و نيز حق اين بود كه اوّلين و سادهترين تركيب جازم يعني مباحث قضايا بر مباحث قياس مقدّم شوند و مباحث مربوط به اصل قياس به طور مطلق نيز بر مباحث مربوط به قياسهاي ويژه و خاص، مقدّم گردند.
ترتّب عقلاني در مباحث و ابواب منطق
همانگونه كه در حوادث طبيعي و در نظام تكوين، نوعي ترتب و چينش مخصوص برقرار است، علوم مختلف نيز گاه در طول يكديگر قرار ميگيرند و ترتيب و سامان خاصي مييابند به گونهاي كه جابجايي هر يك از حلقات اين سلسله، نادرست و نامعقول مينمايد. همين طور در خود يك علم نيز، آغاز و انجامي مطرح است اين نكته بخصوص در علوم عقلي همانند رياضيات، فلسفه و منطق هويدا و آشكار است، گرچه در علوم تجربي و نقلي اين ترتيب و ترتّب چندان محكم و لا يتخلّف نيست[2].
[1] ر.ك: اساس الاقتباس، ص340. [2] البته در همين علوم نيز ميتوان از حيث خاصي، نوعي ترتّب منطقي برقرار كرد.