responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح برهان شفا نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 230

است. همين طور است مسئله سياهي براي كلاغ: ما بر اساس نوعي استقراء و تجربه مي‌گوييم هر كلاغي سياه است. امّا براي يقين به اين مسئله، تنها يك راه وجود دارد و آن اين است كه بدانيم كلاغ ذاتاً داراي طبيعت و مزاجي است كه موجب مي‌شود دائماً هر چه پَر در بدن كلاغ به وجود مي‌آيد سياه باشد.

 

حاصل سخن

اگر به فرض، ناطق بودن انسان براي ما مجهول باشد و بخواهيم از راه ضاحك بودن انسان آن را اثبات كنيم، به نظر شيخ(رحمه الله) چنين قياسي نمي‌تواند مفيد يقين باشد; زيرا براي اثبات اين مطلب دوچيز بايد براي ما روشن و قطعي باشد: يكي اينكه يقين داشته باشيم ضاحكيت در انسان هست و ديگر اينكه يقين داشته باشيم علّتِ ضاحكيت در انسان وجود دارد كه در اين صورت علمِ اوّل متوقف بر علم دوّم است; زيرا علم به وجود معلول همواره متوقف بر دو علم قَبلي است: يكي علم به اينكه علّتِ آن چيست و ديگر علم به اينكه آن علّت موجود و محقق است.

   البته مراد از اين علم، علم حسّي و تجربي نيست، بلكه علم اكتسابي از راه قياس مورد نظر است و منظور شيخ(رحمه الله)اين است كه چنين علمي بايستي از راه علم به علّت باشد.

   حال اگر كسي بگويد علم به اينكه «هر انساني ضاحك است» ضروري است و احتياج به كسب ندارد، شيخ(رحمه الله)مي‌فرمايد: چنين نيست، زير اگر انسان معلومات حسّي و تجربي خود را در نظر نگيرد و صرفاً به ماهيت انسان نظر كند، محال نمي‌بيند كه انساني باشد و قوه ضحك را نداشته باشد، يعني ضاحكيت براي انسان، ذاتي نيست و سلب آن ممكن است و لازمه ذات انسان هم نمي‌باشد كه وجودش براي انسان، بيِّن باشد.

   تنها راه يقين به ضاحكيت انسان اين است كه شخص، علم به علّتِ تامّه ضحك و وجود اين علّت در انسان پيدا كند و اين علّت، همان ناطقيت است.

   در اين صورت علم به علّت ـ يعني ناطقيت ـ پيشتر از علم به ضحك وجود دارد و محال است كه ناطقيت انسان مجهول باشد و از راه علم به ضحك، معلوم گردد. شيخ(رحمه الله) مي‌فرمايد بفرض كه كبراي قياس يعني «هر ضحّاكي ناطق است» براي ما ضروري باشد، اشكال در صغري باقي است كه يقيني نمي‌تواند باشد.

نام کتاب : شرح برهان شفا نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 230
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست