الاسمُ كما ذكرناه من حال المثلّث و المربّع المذكورَيْنِ في فاتحةِ كتاب الاُسطقسات، ثمّ من بعدِ ذلك يُبيّنُ وجودُه; و في بعضِها يَحتاجُ أَنْ يُوضعَ الامران جميعاً، مثل الوحدة في فاتحةِ علمِ العدد. و نحن مستقصون لهذا.
ترجمه
مبادي و مقدمات علوم از حيث تقديم و آغاز كردن علوم با آنها مختلفاند. برخي فقط براي بيان موجوديت و يا عدم موجوديّت يك شيء هستند (وجنبه تصديقي دارند) چرا كه ضرورت بيش از اين مقدار اقتضا نميكند، مثل اينكه ميگوييم: «هيچ امري از طرفين نقيض بيرون نيست» و يا مثل اصل موضوعي كه ميگويد: «اشيايي كه با يك شيء، مساوي باشند خود نيز مساوياند». و برخي از مبادي (جنبه تصوري داشته) براي بيان معنا و مدلول اسماء و الفاظاند مثل آنچه كه درباره معناي مثلث و مربّع گفتيم كه در آغاز كتاب اصول هندسه بيان ميشوند و سپس وجود آنها اثبات ميگردد. در برخي از علوم هر دو امر لازم است مثل «وحدت» كه در آغاز علم اعداد مطرح ميشود، (و هم تعريف و هم وجود آن، بيان ميشود). ما در اينجا اقسام مبادي را استقصا خواهيم كرد.
اقسام مبادي در علوم
«علم» در اينجا به معناي كيف نفساني و يا صورت منطبعه از اشيا در ذهن نيست، بلكه مراد مجموعهاي از قضاياي متناسب است كه حول يك موضوع مشخّص مطرح ميشوند و مثلا علم شيمي، علم فيزيك، علم فلسفه و يا...را ميسازند.
اجزاي يك علم، عبارتند از مبادي، موضوع و مسائل. و شيخ(رحمه الله) در فصل ششم از مقاله دوّم در اين باره به تفصيل بيشتر سخن خواهد گفت. ساختار اصلي هر علم را مسائل آن ميسازند و مسائلْ قضايايي هستند كه محمولات آنها يا بلاواسطه و يا معالواسطه بر موضوعِ علم حمل ميشوند و به اصطلاح از عوارض ذاتيه آن محسوب ميگردند.
اين مسائل بايستي با برهان اثبات شوند و برهان محتاج مقدّماتي است.
اين مقدمات را مبادي آن علم ميگويند. علاوه بر اين كلماتي هم كه در اين قضايا به كار ميروند نخست بايد معنا شوند، اين تصوّرات و تعاريف ابتدايي نيز از مبادي آن علم شمرده ميشوند. دسته نخست را مبادي تصديقيه و دسته دوم را مبادي تصوريه آن علم مينامند.