بگيريم. اين كار از مصاديق ظلم است؛ اما هر «تفاوتى» ظلم نيست. شاگردى كه درس خوانده، در امتحان نمره عالى مىگيرد و شاگردى كه درس نخوانده و تنبلى كرده، نمره كم مىگيرد. در اين جا بين اين دو، تفاوت وجود دارد، اما هيچ كس اين تفاوت را تبعيض و ناروا نمىداند.
خداوند نيز در تكوينيات و اصل آفرينش، بين موجودات تمايزها و تفاوتهايى قايل مىشود. اساساً خلقت عالم بدون چنين تفاوتهايى امكان ندارد. آيا در ميان انسانها دو نفر را مىشناسيد كه از تمام جهات شبيه يكديگر باشند؟ هر يك از افراد بشر ويژگىهاى خاص خود را دارند. وجود تمايز ميان زن و مرد و ميان انسان و ساير حيوانات امرى ضرورى و اجتناب ناپذير است. ساير حيوانات در خدمت انسان هستند و انسان از آنها به صورتهاى گوناگون استفاده مىكند، اما اين هرگز به معناى تبعيض نيست. البته همه اين تمايزها و تفاوتها در عالم تكوين بر اساس علت و حكمت است. خداوندِ حكيم، ترجيحِ بلا مرجِّح نمىدهد؛ بلكه شرايطى موجود مىشود كه موجب آمادگى شخص و استعداد يافتن او براى رسيدن به كمالى مىگردد. اين كه چگونه اين شرايط پديد مىآيد و خداوند چه نظامى را در عالم برقرار كرده است كه استعدادهاى متفاوت در موجودات پديدار شده و استعداد كمالات خاصى به هر يك از موجودات عطا گرديده، بحثى مفصل را مىطلبد كه در اين مقال نمىگنجد و از موضوع بحث فعلى ما خارج است. اما به هر حال تفاوت و تمايز در تكوينيات، پايه و اساس خلقت است و اگر چنين نبود كل عالم هستى موجود نمىشد.
اصولا اعتراضهايى از اين قبيل كه فرق گذاشتن ميان موجودات، و از جمله انسانها، موجب تضييع حقوق آنها است، و يا اين كه چرا يك نفر