ممكن است كسى كه در گهواره مىگويد: «إِنِّي عَبْدُ اللّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا»1 مكلف نباشد؟!
هم چنين كسى كه در سن 5 يا 7 سالگى به امامت مىرسد و كلامش براى ديگران حجت و اطاعتش بر مردم واجب مىشود، با امامى ديگر كه در سن 60 سالگى است هيچ تفاوتى ندارد. امام(عليه السلام) يك فرد عادى نيست كه لازم باشد در مكتب و مدرسه درس بخواند و حديث بشنود، سپس اجتهاد كند و فتوا بدهد. حساب ائمه(عليهم السلام) از حساب ديگران جدا است. همانگونه كه خود آن بزگواران هم فرموده اند، تفاوت آنها با ديگران، با وجود اين كه همگى بشر هستند، مانند تفاوت ملكه زنبور عسل با ساير زنبورها است. اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در توصيف خود مىفرمايد: أنَا يَعسُوبُ المُؤمِنِينَ.2يعسوب يعنى ملكه كندو، و معناى اين فرمايش حضرت اين است كه: من ملكه كندوى مؤمنينم! يعنى همانگونه كه ملكه كندو در عين اين كه زنبور است با ديگر زنبورها متفاوت است، امام(عليه السلام) نيز در عين اين كه بشر است با انسانهاى ديگر متفاوت است.
با همه حسن و ملاحت اگر اينها بشرند *** ز آب و خاك دگر و شهر و ديار دگرند
علم ايشان به گونهاى نبود كه نياز به آموختن از ديگران و شركت در كلاس درس داشته باشند. مگر يك كودك پنج ساله چقدر مىتواند حديث و روايت فرابگيرد، كه وقتى به امامت مىرسد به كمك آنها بتواند تمام احكام و تفاصيل آن، تمام تفاسير قرآن و پاسخ تمام شبهههايى را كه درباره دين وجود دارد، بداند؟! به راستى مگر طفل پنج ساله چه اندازه توانايى و فرصت آموختن دارد؟! اگر قرار بود علم آنها از طرق عادى باشد و
[1] مريم (19)، 30. [2]بحارالانوار، ج 8، باب 25، روايت 7.