يا مثلاً اگر تصادفى رخ داده و خانمى غرق در خون و با بدن نمايان روى زمين افتاده است، كه اگر شما او را برداشته و به بيمارستان برسانيد، زنده مىماند، و گرنه تلف مىگردد؛ آيا در اين حالت، در تكليف خود ترديد داريد؟ آيا در اين جا حكم اسلام حفظ جان مسلمان است، يا به دليل حرمت تماس با بدن نامحرم، او را رها مىسازيد تا بميرد؟! همه مىدانند كه در اين جا مصلحت اهمّى در كار است كه خداوند راضى به ترك آن نيست. هرچند آيه يا روايتى در اين باره وجود نداشته باشد، ولى از طريق عقل و با اُنسى كه با دستورات اسلام داريد، حكم خدا را كشف مىكنيد. آن حكم اين است كه اسلام راضى به هلاكت مسلمان نيست. اگرچه تماس با نامحرم حرام است، ولى در حال اضطرار، و به دليل وجود مصلحت اهمّ، حرمت آن برداشته شده است. اين حكم، يك حكم ثانوى است، ولى از آن قبيل احكام ثانويهاى است كه در كتاب و رساله به آن تصريح نشده است؛ چون حكم آن براى همگان روشن بوده و همه عقلا به اين مصلحت، يعنى ضرورت حفظ جان، در مقايسه با ضرورت رعايت حرمت غصب، پى مىبرند.
بنابراين فقيه نه از روى ميل و هوس نفسانى، بلكه به جهت اُنسى كه با كتاب و سنّت دارد، براى رعايت مصلحت جامعه اسلامى حكم ولايتى صادر مىكند. اين مصالح نياز به كارشناسى و آشنايى با احكام اسلامى دارد و از طريق رأى مردم يا رفراندوم قابل دست يابى نيست. به عبارت ديگر، فقيه با احاطهاى كه بر احكام و معارف اسلام دارد حكم خدا را كشف مىكند هرچند صريحاً درباره آن، آيه يا روايتى وجود نداشته باشد؛ مثلاً چون عزت اسلامى در خطر است يا جان مسلمانان به خاطر امراض شايع در معرض