آنان [مشرکان و موحدان] درباره آنچه اختلاف دارند [شرک و توحيد] داوري ميکند. خدا کسي را که دروغگو و کافر و ناسپاس است هدايت نميکند [و بهمقصد نميرساند]».
ترسيم مطلوبيت ذاتي و عرَضي قرب الاهي
همه مؤمنان خواهان قرب و وصول الي الله هستند، اما اين قرب براي برخي داراي مطلوبيت ذاتي است و برخي آن را مطلوب بالغير و به تعبير دقيقتر مطلوب بالعرض ميدانند؛ به اين معنا که غرض آنان از تقرب به خداوند بهرهمند گشتن از نعمتهاي بهشتي، رحمت الاهي، حور و قصرهاي بهشتي است که از لوازم و آثار تقرب به خداوند بهحساب ميآيند. اين دسته چون ميدانند که در سايه تقرب به خداوند به آن نعمتها دست مييابند، درپي تقرب به خدا هستند که اگر بنا نبود که در پي تقرب به خدا به آن نعمتهاي جاودانه اخروي نايل گردند، به جستوجوي قرب الاهي برنميآمدند. اما کساني که تقرب به خداوند را مطلوب ذاتي خويش ميدانند، اگر بهشتي نيز در کار نبود، باز در پي تقرب به خداوند ميبودند، حتي اگر خواست و رضاي خداوند بر آن بود که گرفتار جهنم شوند و هزاران سال در آتش جهنم بسوزند، آنان بدان رضا ميدهند و آن را بر آنچه خلاف خواست خداست ترجيح ميدهند. ازاينروي خداوند، در حديث معراج، از قول روح سالک واصل به رضوان حق نقل ميکند که ميگويد:
إِلَهِي عَرَّفْتَنِي نَفْسَک فَاسْتَغْنَيْتُ بِهَا عَنْ جَمِيعِ خَلْقِک، وَعِزَّتِک وَجَلَالِک لَوْ کانَ رِضَاک فِي أَنْ أُقَطَّع إِرْباً إِرْباً وَأُقْتَلَ سَبْعِينَ قَتْلَه بِأَشَدِّ مَا يُقْتَلُ بِهِ النَّاسُ لَکانَ رِضَاک أَحَبَّ إِلَيَّ؛[1] «خدايا، تو خود را به من شناساندي و در پي معرفت تو از همه آفريدگانت بينياز گشتم. به عزت و جلالت سوگند، اگر
[1] محمدباقر مجلسي، بحار الانوار، ج77، باب 2، ص27، ح6.