شکها و گمانهاي فاسد آبستن فتنهها هستند و صفاي نعمتها و بخششهايت را مکدر و ناگوار ميسازند».
انساني که درصدد انجام وظيفه الاهي خويش است، قبل از طرح هر درخواستي از خداوند متعالي درخواست ميکند که توفيق انجام واجبات و اعمال قربي و ترک محرمات و آنچه در نزد خداوند نکوهيده است را به وي عنايت کند. چه اينکه انجام تکاليف الاهي و زينت يافتن به گوهر تقوا و کسب رضايت الاهي تأمين کننده سعادت دنيوي و اخروي انسان است و فرجام نيکبختي ابدي را براي وي رقم ميزند و او را لايق بهشت جاودان و بهرهمندي از نعمتهاي ابدي آن ميسازد. اما آنچه توجه و درنگ انسان را برميانگيزد اين است که حضرت پس از درخواست توفيق بندگي و انجام تکاليف الاهي، از خداوند درخواست ميکنند که شک و ريب را از دل زايل سازد و شک و گمان فاسد را بستر و آبستن فتنه معرفي ميکنند. چون وقتي در حوزه اعتقادات و ارزشهاي ديني و الاهي، شک و ظن جايگزين يقين گشت، خود آغازي است براي انحراف و دست شستن از عقايدي که هويت بخش انسان ديني است. اگر ما نظري بيفکنيم به حوادث و انحرافات قبل و بعد از انقلاب و فتنههايي که صورت پذيرفت، در مييابيم که ريشه آنها تشکيک در اعتقادات و باورها بود و رسوخ و پايدار ماندن شک در باورها، ايمان بسياري از انقلابيون و متدينان را زايل ساخت. در اين گذر بسياري از کساني که حاضر بودند جانشان را براي انقلاب و اسلام فدا کنند و جانبرکف در صحنه انقلاب حاضر بودند و حتي قبل از انقلاب به جهاد مسلحانه با رژيم پهلوي ميپرداختند، شک و ترديد در عقايد و باورهاي اسلامي، باعث بياعتنايي آنان به مسائل ديني و ارزشي گرديد و کارشان به جايي رسيد که دستورات و تعاليم تعاليبخش اسلام را تاريخي و متعلق به گذشته دانستند. برخي از کساني که حاضر بودند جانشان را براي اسلام، ميهن و خلق فدا کنند، امروزه طوق بندگي و نوکري