فـى خِدْمَتِک سَرْمَداً؛[1] «خدايا، از تو درخواست ميکنم به حق و ذات مقدّست و صفات و اسماء بس بزرگ و مبارکت که اوقات مرا در شب و روز به ياد خود آباد گرداني و پيوسته به خدمت بندگيات بگذراني و اعمالم را مقبول درگاهت گرداني تا کردار و گفتارم يکپارچه و خالص براي تو باشد و حالم تا ابد به خدمت تو مصروف گردد».
در مقابل خدمت ما به پيشگاه خداوند و انجام عباداتي که مطلوب و مقبول پيشگاه پروردگار است، ذات پروردگار از ما تشکر و قدرداني ميکند و قدرداني و تشکر او در افزايش نعمت و بار دادن به رضوان خود تمثل پيدا ميکند. خداوند فرمود: وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکمْ لَئِن شَکرْتُمْ لأَزِيدَنَّکمْ... ؛[2] «و هنگامي که پروردگارتان به شما آگاهي داد که اگر سپاس گزاريد، [نعمت] شما را افزون خواهم کرد».
شکر نعمتهاي خداوند عبادت و مطلوب خداوند است و خداوند در قبال آن و بهعنوان تشکر و قدرداني از بنده خويش هم نعمتهاي موجود را باقي ميدارد و هم بر آنها ميافزايد و نيز بر کمالات و مراتب قرب بندگان شاکر به درگاه خويش ميافزايد.
تفاوت مراتب شکرگزاري بندگان از خداوند
در جلسه پيشين گفتيم در صورتي انسان به شکرگزاري از خداوند ميپردازد که بداند آنچه در اختيارش قرار گرفته براي او سودمند و نافع است و نيز بداند که خداوند آن را در اختيارش نهاده است. کساني که به حقايق عالم و آنچه در آن ميگذرد و نعمتها و امکانات ارزندهاي که در اختيارشان هست توجهي ندارند، از معرفت خالق و مدبّر هستي بينصيب هستند و در نتيجه به شکرگزاري خداوند نميپردازند. گذشته از اين گروه، برخي