نيست به کار ما آيد و باعث آرامش و آسايش ابدي ما گردد. انسان در مواجهه با اين سفر ابدي، بهمانند کسي است که در دنيا قصد سفر دارد و سفر او از هنگام خارج شدن از منزل آغاز ميگردد و او تا وقتي در شهر و حومه شهر است ميتواند لوازم و توشه کافي براي سفر بردارد و پس از آنکه وارد بيابان خشک بيکران و خالي از کشت و زرع شد، نميتواند براي خود توشهاي فراهم کند و درصورتيکه از قبل براي خود توشه و آب و غذا فراهم آورده باشد، ميتواند در آن بيابان از آن استفاده کند و زنده بماند.
اشتباه ديگري که نوع مردم مرتکب ميشوند اين است که خيال ميکنند توشه آخرت تنها نماز و روزه است و توجه ندارند که همه کارهايي که انسان براي خدا و بهقصد انجام وظيفه انجام ميدهد توشه آخرت بهحساب ميآيند. روشن گرديد که سفر آخرت ما از دنيا آغاز ميگردد و انسان در طول زندگي در حال حرکت و سفر است و چه بخواهد و چه نخواهد با گذشت هر لحظه از عمرش گامي در سفر برميدارد و بخشي از مسير را طي ميکند و پيوسته فاصله او با مقصد کمتر ميگردد و در اين مسيرْ محل توقف و منزلگاهي براي او وجود ندارد. پس او نبايد دنيا را وطن و قرارگاه خود بداند، بلکه بايد باور کند که دنيا محل گذر و بخشي از مسافت و سفر ابدي او و فرصت فراهم ساختن توشه براي زندگي ابدي است. امير مؤمنان در بسياري از کلمات نوراني خود اين حقيقت را به ما گوشزد ميکنند و ما را متوجه سفر و منزلگاه ابدي آخرت ميکنند که ما از اکنون بايد در انديشه آن باشيم و توشه کافي را براي آن فراهم آوريم. آن حضرت دراينباره ميفرمايند:
1.أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍ وَالْآخِرَه دَارُ قَرَارٍ، فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّکمْ لِمَقَرِّکمْ؛[1]«اي مردم، همانا دنيا خانه گذشتن و رفتن و آخرت سراي زيستن و ماندن است، پس از اين گذرگاه براي زيستگاه خويش توشه برگيريد».