تَتَعَلَّقُونَ مِنَ الاِْسْلاَمِ إِلاَّ بِاسْمِهِ، وَلاَ تَعْرِفُونَ مِنَ الاِْيمَانِ إِلاَّ رَسْمَهُ[1]؛ و بدانيد كه شما پس از هجرت باديهنشين گشتيد، و بعد از دوستى (و الفت اجتماعى) گروه گروه شديد، از ارتباط و وابستگى شما به اسلام جز نامى باقى نمانده است و از ايمان جز اثرى نمىشناسيد، (و جز نمادى از آن برايتان باقى نمانده است)».
امام(عليه السلام) روى آوردن آنها به فرهنگ جاهليت و كناره گرفتن از «روحيه صميميت برگرفته از تعاليم آسمانى» را به وضعيت باديهنشينانى تشبيه كرده كه پس از مدتى زندگى شهرى، دوباره به همان وضعيت اوليه باز گردند. حضرت فرمودند شما پس از پشت سر گذاشتن دوران سياه جهالت و توحش و بهرهورى از نسيم حياتبخش معارف الاهى و تنفس در فضاى دلگشاى محبّت و انس، به سبب خودستايى در دامان تباهىهاى گذشته درغلطيديد و آنگاه براى حفظ منافع خود، فقط به پوستهاى از اسلام آويزان شديد و براى شناخت حقايق والاى دين و سيراب شدن از زلال گواراى آب حيات، كمترين تلاشى نكرديد.
آرى آويختن آن روز آنان به پوسته بىمغز دين و سپر قرار دادن نام مقدس اسلام و تظاهر دروغينشان به دينباورى، همچنان استمرار يافت. امروز نيز، پويندگان راه آنها در تلاشند كه با پوشش مصلحتى اسلام، اهداف شيطانى خود را تعقيب كنند از آنجا كه نهجالبلاغه همچون صاحبش هميشه زنده و فريادگر است، بايد هشدار پدرانه پيشواى اهل تقوا و يقين(عليه السلام) را همچنان نصبالعين قرار داد و با بهرهورى از انوار اين