نام کتاب : پيام مولا از بستر شهادت نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 16
افتاده بودند و آخرين ساعات عمر شريفشان را مىگذراندند ما حضور مىداشتيم، دلمان مىخواست چه كارى انجام دهيم؟ طبيعى است به اقتضاى محبتى كه به آن حضرت داريم، در وهله اول آرزو مىكرديم كه اى كاش جان ناقابل ما فداى آن حضرت گردد و به جاى آن بزرگوار خون ما ريخته شود و عمر شريف امير مؤمنان(عليه السلام) ادامه يابد. اما اگر به هر تقدير مىديديم كه مشيت الهى بر شهادت آن حضرت قرار گرفته و يكى دو روز و چند ساعت ديگر از نعمت وجود شريفش محروم خواهيم شد آنگاه چه مىخواستيم؟ شايد بزرگترين آرزوى همه ما در چنان شرايطى آن بود كه فرصتى دست دهد و خدمت آن بزرگوار برسيم و چند جمله، هرچند كوتاه، سخنان و رهنمودهايى از ايشان بشنويم و آن را سرمشق زندگى خود قرار دهيم. با وصايايى كه از آن حضرت براى ما به جاى مانده، اكنون مىتوان تصور كرد چنين صحنهاى پيش آمده و همچون كسانى كه در آن ساعات در كنار بستر شريف آن حضرت بودند، چنان فرصتى براى ما نيز دست داده است.
آنگونه كه در تاريخ آمده، از آن هنگام كه آن حضرت ضربت خوردند تا زمانى كه به شهادت رسيدند حدود دو روز در بستر افتاده بودند. در اين فاصله، دوستان و نزديكان و فرزندان و خويشاوندان آن حضرت هجوم آوردند و بسيارى از آنان مايل بودند سؤالات و مطالبى را خدمت آن حضرت مطرح كنند. البته با توجه به وضعيت و شرايط جسمى و بحرانى آن حضرت سعى مىشد كه ملاقاتها هرچه كمتر و سؤال و جوابها هرچه كوتاهتر و مختصرتر مطرح گردد. در هر صورت، در يكى از فرصتهايى كه در همين فاصله دست داد، خواص و فرزندان
نام کتاب : پيام مولا از بستر شهادت نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 16