هـ) «و ما اريد ان ابدئ به من منطقى و اتفوه به من طلبتى» آنچه را كه مىخواهم به زبان بياورم و به آن لب بگشايم مىدانى.
و) «و ارجوه لعاقبتى» و آنچه را كه براى سلامتِ پايان كار خودم به آن اميد دارم، نسبت به آن آگاه هستى.
اينها مربوط به بخش نخستين اين مناجات بود كه اشاره به ويژگى نخست خداوند يعنى علم الاهى مىنمايد.
2. مديريّت و ربوبيّت تكوينى الاهى
دومين ويژگى خداوند كه در اينجا مورد اشاره واقع شده مديريّت و ربوبيّت تكوينى او است كه به دو صورت ذكر شده است:
اوّل: «و قد جرت مقاديرك علىّ يا سيدى فيما يكون منى الى آخر عمرى من سريرتى و علانيتى» قضا و قدر تو تا آخر عمر خواه بهصورت آشكار و خواه پنهان بر من جارى است. يعنى اينگونه نيست كه تو فقط نسبت به من و جهان آگاه باشى و هيچگونه فعاليتى انجام ندهى، بلكه امور عالم و از جمله امور من به دست تو تقدير[1] و مهندسى مىشود. من در
[1] تقدير و يا قضا و قدر از پيچيدهترين مباحثى است كه روايات و علماى علم كلام و حكمت درباره آن فراوان سخن گفتهاند و برخى هم آن را مسألهاى حل ناشدنى دانسته و گفتهاند: قلم چو به اينجا رسيد سر بشكست. و برخى از روايات هم آن را بحر عميق دانسته و تفكّر زياد درباره آن را ممنوع كردهاند.
روايتى از امام هادى(عليه السلام) رسيده است كه يك مرحله از فاعليت خداوند را به يك مهندس تشبيه نموده و مىفرمايد: براى بناى يك ساختمان ابتدا بايد مهندس نقشهاى ارائه بدهد كه اين ساختمان در چه محلى و با چه گنجايشى و با چه پايه و اساسى ساخته شود و تا ساخته نشده همچنان به عنوان يك نقشه هست و امكان تغيير آن وجود دارد.
تدبير جهان هستى توسط خداوند نيز همان مهندسى كارها و زمينهسازى و فراهم ساختن شرايط است و مراحل مختلف قابل تغيير است تا به مرحله قضا و حتميّت كار مىرسد. البتّه طبق برخى از آموزههاى دينى قضاى حتمى الاهى نيز قابل تغيير مىباشد، چنانكه در دعاى پس از زيارت حضرت رضا(عليه السلام)مىخوانيم: «وَ قَضائِكَ الْمُبْرَمِ الَّذي تَحْجُبُهُ بِاَيْسَرِ الدُّعاءِ: خدايا تو را به آن قضاى حتمى كه با اندك دعايى تغيير مىپذيرد سوگند مىدهم كه...».
و اين همان چيزى است كه در اصطلاح كلام بداء ناميده مىشود. يعنى خداوند در لوح مقدرات آن را نوشته و به ملائكه وحى كرده و گويا ديگر هيچ قابل برگشت نيست ولى گاهى خداوند آن را تغيير مىدهد. مثلا تقدير شده كه عمر فلان شخص پنجاه سال باشد ولى با صله رحم و احسان به پدر و مادرى كه انجام داد عمر او به هشتاد سال افزايش يافت. به عنوان مثال خداوند به عمر مرحوم آقاى صدّيقين اصفهانى كه مردى بزرگ و شبانه روز در خدمت مردم بوده و در هر ساعتى از شبانهروز براى مردم استخاره مىگرفته و تعبير خواب مىكرده است، ده سال به خاطر اين خدمات افزود.