بسيار مهمّ است كه انسان بداند با كسى كه به او عنايت و توجّه دارد سخن مىگويد. اگر بداند طرف مقابل از آغاز تا پايان به هيچ يك از سخنان او توجّه نمىكند براى او بسيار دشوار و شكننده خواهد بود. از اين بالاتر، خداوند نسبت به بىخبران نيز توجّه دارد و آنها را مشمول لطف و رحمت و احسان خود قرار مىدهد و وسايل و مقدّماتى فراهم مىكند تا به بارگاه او رو بياورند و اين مقتضاى رحمت و رأفت اوست كه نسبت به بىخبران بىتفاوت نباشد و حتى آنها را با شيوههاى گوناگون جذب نمايد تا مبادا بندهاى بگويد:
حافظ وظيفه تو دعا گفتن است و بس *** دربند آن مباش كه نشنيد يا شنيد
اينگونه شناخت و معرفت نسبت به تجلّيات صفات جلال و جمال الاهى نقش فراوانى براى به وجود آمدن اراده و انگيزه و نيز سرعت بخشيدن و حركت دادن انسان براى رسيدن به قرب الاهى دارد. اگر انسان بخواهد با كسى ارتباط برقرار كند، نياز دارد كه توجّه او را به خود معطوف كند. مثلا يك طلبه يا يك دانشجو براى جلب نظر استاد و رسيدن به پاسخ بهتر و روشنتر از سوى او نياز به حركت و رفتارى دارد كه موجب جذب استاد گردد. و نيز براى جلب توجّه يك فرد ثروتمند يا قدرتمند به منظور استفاده از مال و يا قدرت او يا انسان والايى به جهت لذّت بردن از انس با او، نياز به رفتارهاى خاصّى است تا به اغراض معنوى يا مادّى و امثال آن رسيد. اگر با همان