نام کتاب : پندهاى امام صادق علیه سلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 64
نظير اين مطلب درباره مقامات انبيا و اوليا(عليهم السلام) نيز وجود دارد. بر حسب روايتى، روزى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در جايى نشسته بودند و حضرت على(عليه السلام) از مقابل ايشان عبور كرد. حضرت فرمودند: «اگر نمىترسيدم كه مردم درباره برادرم، على(عليه السلام)، چيزهايى را بگويند كه نصارا درباره عيسى بن مريم(عليه السلام) گفتند، مقامات او را به درستى بيان مىكردم.»[1] يعنى حضرت على(عليه السلام) مقاماتى دارد كه اگر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آنها را براى مردم مىگفت، موجب سوء فهم مىشد و همانگونه كه مسيحيان عيسى(عليه السلام) را خدا دانستند، مسلمانها هم على(عليه السلام) را خدا مىخواندند! در همين حال هم عدهاى نمىتوانند حقيقت مقام او را درك كنند و «علىاللّهى» شدهاند. بدين روى، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) همه مقامات حضرت على(عليه السلام) را حتى براى اصحاب خاص خود بيان نكردهاند.
اگر مىبينيم امروزه درباره برخى از شخصيتهاى بزرگ اختلافهايى بين افراد وجود دارد به دليل تفاوت مراتب فهم آنها است؛ مثلا، همه نمىتوانند عظمت مقام حضرت زهرا(عليها السلام)را درك كنند. اين افراد ـ العياذ بالله ـ مبغض اهلبيت(عليهم السلام)نيستند، بلكه فهمشان بيش از اين نيست. نبايد توقع داشت همه مردم در مرتبه معرفت خواص اولياى خدا باشند.
«اسرار» يا گفتار بيرون از حد تحمل
در مقام ارشاد و تعليم بايد ظرفيت شنونده را در نظر داشت و چيزهايى را به او گفت كه صلاحيت آن را دارد. آنچه را شنونده صلاحيت شنيدنش را ندارد از «اسرار» است. يكى از مطالبى كه از اسرار است و نبايد نزد همه كس اظهار كرد ـ همانگونه كه ذكر شد ـ معارفى درباره توحيد، انبيا و اوليا(صلى الله عليه وآله) است. اگر به اين مسأله توجه نكنيم موجب گمراهى ديگران شدهايم و به اختلاف ميان امّت دامن زدهايم. اما اسرار مختص همين مسايل نيست. گاهى برخى اسرار مربوط به مسايل اجتماعى و سياسى است.
ائمّه پس از امام حسين(عليهم السلام) بيشتر عمرشان را در حال تقيّه گذراندند؛ زيرا حكومت نمىتوانست سخن آنان را مبنى بر ادعاى به حق بودن و شايستگى بر خلافت بپذيرد. اگر آنان همهجا به اين واقعيت تصريح مىكردند با آنها همانگونه برخورد مىكردند كه با ائمّه پيش از آنان؛ و همه ايشان را به زودى به شهادت مىرساندند. به همين روى مىبينيم براى اظهار اين