نام کتاب : پندهاى امام صادق علیه سلام نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1 صفحه : 188
حيوانى و شيطانى دور شوى و در ميان مؤمنان هم ترقى و تعالى پيدا كنى و در مقامى قرار بگيرى كه بعد از آن ديگر مقام مخلوقات نيست بلكه مقام خدا است، بايد كارى كنى كه دنيا در نظرت خوار باشد: يا بن جُنْدَبِ اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ تُجاوِرَ الجليلَ فى دارِهِ و تُسْكِنَ الفِردَوسَ فى جوارِهِ فَلْتَهُنْ عَلَيْكَ الدُّنيا؛ حضرت در اين فراز از سخنان خود، با بيان يك توصيه كلى اخلاقى مىفرمايند، آنچه موجب مىشود كه نتوانى اين راه را طى كنى اين است كه دنيا در نظرت بزرگ است. وقتى توجهت به دنيا جلب مىشود و دل به آن مىسپارى، ديگر دلت سراغ خدا نمىرود و نمىتوانى آن هدف را در دل خودت زنده نگاهدارى. هر چه زرق و برق دنيا بيشتر در چشم تو جلوه كند، از آن مقام دورتر مىشوى؛ زيرا توجهت معطوف به آن مىشود. توجه انسان به هر چيزى كه معطوف شد، براى همان كار مىكند و به مسايل ديگر توجه نمىكند. جاذبههاى دنيا مانع از تلاش ما براى رسيدن به مقامات عالى ايمان مىشود؛ چون چشم و گوش ما را به دنبال خود مىكشاند و وقتى دل به سراغ دنيا رفت، ديگر جايى براى محبت خدا در آن باقى نمىماند.
ياد مرگ و ذخيره براى آخرت
شايد كمتر خطبهاى از نهج البلاغه را بتوان يافت كه در آن اشارهاى به پستى دنيا نشده باشد، اما در بعضى موارد، اميرالمؤمنين(عليه السلام) تعبيراتى بسيار كوبنده نسبت به دنيا دارد كه براى شنوندگان و دوستان حضرت بسيار ارزنده است. اميرالمؤمنين(عليه السلام)در يكى از خطبههاى خود، بىمقدارى و زودگذرى دنيا را به رطوبتِ باقى مانده از ظرف آبى تشبيه مىكنند كه آب آن را خالى كرده باشند.[1] در چنين ظرفى مگر چقدر آب مىماند كه انسان براى رفع تشنگى خود به آن توجه كند؟! همه آنچه در دنيا است در مقايسه با آخرت و نعمتهاى آن، از اين مقدار نيز كمتر است. حضرت در جايى ديگر، درباره پستى و بىارزشى دنيا مىفرمايند: دنيا در نظر من از آب بينى بز زكامى هم كم اهميتتر است.[2] از اين تعبير رساتر، كلامى است كه در خطبهاى ديگر بيان فرمودهاند: دنيا مثل استخوان پوسيده خوك مرده است كه در دست شخص مبتلا به مرض جذام باشد.[3] اشخاصى كه مبتلا به اين مرض مىگردند آن قدر زشت مىشوند كه كسى