قرآن كريم از واژه «عهد» در موارد مختلفى استفاده كرده است. براى مثال، گاهى در اين مورد استعمال شده كه كسانى از خداوند طلب مال و گشايش روزى مىكنند و عهد مىبندند كه اگر خداوند خواسته آنان را برآورده سازد، بخشى از آن مال را در راه خدا انفاق كنند:
وَمِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصّالِحِينَ * فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُون؛[1] و برخى از آنان كسانىاند كه با خدا پيمان بسته بودند كه اگر [خداوند] از كرم خويش به ما عطا كند قطعاً صدقه خواهيم داد و از نيكوكاران خواهيم بود. پس چون [خداوند] از فضل خويش به آنان بخشيد، بدان بخل ورزيدند و سرپيچى كردند و روى برتافتند.
يا در مواردى به عهدهايى كه در صدر اسلام بين مسلمانان و مشركان وجود داشت اشاره شده است؛ از جمله در سوره توبه مىفرمايد:
كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِين؛[2] چگونه براى مشركان پيمانى نزد خدا و رسول او خواهد بود، مگر كسانى كه در كنار مسجد الحرام با آنان پيمان بستيد. پس تا با شما [بر سر عهد خود] پايدارند، شما نيز با آنان پايدار باشيد، كه خداوند پرهيزگاران را دوست دارد.
در هر صورت، عهد و پيمان و عمل به آن، يكى از عامترين ارزشهاى انسانى است كه هر فرد انسان، هرچند هيچ دينى هم برايش به اثبات نرسيده باشد، بايستى به آن ملتزم باشد و آن را بپذيرد. دو انسانى كه هيچ دينى هم ندارند اگر، براى مثال، قرار گذاشتند كه خانهاى را معامله كنند و با هم بر سر قيمتى به توافق رسيدند و معامله كردند، هر كدام بايد به اين عهد پايدار باشند و يك طرف پول، و طرف ديگر خانه را طبق قرار تحويل دهد. اگر غير از اين باشد و افراد نخواهند به عهد و پيمانهاى خود پايدار باشند، اصلا زندگى اجتماعى معنا پيدا نمىكند و سنگ روى سنگ بند نخواهد شد و اساس زندگى