سلسله امور ايجابى و هم يك دسته امور سلبى را مد نظر قرار دهد. به عبارت ديگر، كسى كه مىخواهد «عبد خدا» شود، از يك سو بايد نسبت به انجام و فعل برخى امور اهتمام ورزد، و از سوى ديگر نيز بايد اهتمام داشته باشد كه برخى كارها را حتماً ترك كند. اين دو، يعنى فعل و ترك، بايد همراه هم باشند تا نتيجه مطلوب حاصل شود و تنها تقيد به انجام كارهاى خير كافى نيست، بلكه پرهيز و اجتناب از برخى امور ديگر نيز لازم است.
اگر كسى هزاران سال عبادت كند و شبها را به نماز و عبادت و سجده بگذراند و همه روزها را روزه بگيرد و انواع كارهاى خير را انجام دهد اما در كنارش به انجام يكى از كباير موبقه نيز مبتلا باشد، تمامى اعمال صالح و عبادتهايش «حبط» مىشود واز بين مىرود. بحث «حبط اعمال» بحثى مفصل است كه اكنون قصد ورود به آن را نداريم و فقط در محدوده همين آيه از سوره فرقان به آن اشاره مىكنيم.
گناه «شرك» كه در صدر اين آيه به آن اشاره شده و يكى از اوصاف سلبى عبادالرحمان معرفى گرديده، از جمله گناهانى است كه موجب حبط اعمال مىشود. اگر كسى هفتاد سال بهترين عبادتها را انجام دهد اما در لحظه آخر عمر گرفتار شرك شود و با حالت شرك از دنيا برود تمامى اعمالش بر باد مىرود. در واقع آن شرك مانند آتشى است كه كسى در خرمنى انبوه بيندازد؛ روشن است كه آن آتش تمام آن خرمن را خاكستر خواهد كرد. اصولا بحث «حبط اعمال» همين است كه تأثير برخى گناهان و اعمال زشت به گونهاى است كه تمام اندوخته اعمال انسان را آتش مىزند و هر آنچه كه از اعمال صالح انجام داده، همه را يكجا و به يكباره مىسوزاند و از بين مىبرد.
از اين رو، ما بايد نسبت به تأكيدات قرآن در مورد برخى معاصى مراقب باشيم و آنها را جدّى بگيريم. جدّى گرفتن اين تأكيدات به اين است كه از مقدمات اين افعال نيز پرهيز كنيم و غير از خود اين معاصى، محدوده و حريمى را نيز پيرامون آنها قائل شويم وخود را مقيد كنيم كه در آن حريمها ـ كه در واقع مقدمه ارتكاب و ورود به خود گناه هستند ـ وارد نشويم. اين حريم مانند حريمى است كه ما براى نيفتادن در يك پرتگاه و دره عميق قائل مىشويم. ما هيچگاه خود را تا آخرين سانتىمترى كه ممكن است، به لبه يك پرتگاه