هدف مشخصي دارد، انجام ميگيرد و او در قافلهاي به سر ميبرد که به سوي هدفي از پيش تعيين شده در حرکت است و چون از آن هدف غافل است، هدفهاي محدود و موقتي را در زندگي دنبال ميکند. او از اين که اختيارات او بايد در بستر حرکت کلي نظام طبيعت و عالمي که داراي تغييرات و حرکت تدريجي است، اعمال گردند غافل است و چون اين عالم ثابت نيست، مؤمن ممکن است تا آخر مؤمن باقي نماند يا کافر ممکن است تا آخر در كفر خود باقي نماند.
اين جهان و از جمله انسان بيهوده آفريده نشده است و نظام تكوين و انسان با تقدير و مهندسي خداوند به سوي او در حرکتند و انسان ميتوانددر حوزه اختيار و انتخاب خويش با کسب کمالات و بهرهمندي از توفيقات الهي و با محدود نکردن خود در اهداف دنيوي، بازگشتي مبارک و سعادتمندانه به سوي خدا داشته باشد و اين چيزي است كه بسياري از انسانها به آن توجه ندارند. پس واژه «کادح» در آيه شريفه، حرکتهاي ارادي و اختياري همراه با رنج و زحمت انسان براي رسيدن به اهداف خاص را در نظر دارد و گرنه حرکتهاي طبيعي و تکويني همراه با رنج و زحمت نيستند؛ چراکه آنها خود به خود در راستاي هدفي که خداوند برايشان در نظر گرفته انجام گرفته و برگشتناپذيرند و کسي نميتواند جلوي آنها را بگيرد. به تعبير ديگر، حرکتهاي ارادي و اختياري انسان در بستر حرکت جوهري انجام ميپذيرند و مجموع آنها يک هدف نهايي را جست و جو ميکنند و آن رسيدن به عالمي است که در آن جا همگي خدا را ملاقات كرده و با همه وجود حضور خداوند را درک ميکنند و سر و