تَتَّقُون؛[1] و در ميان آنان از خودشان پيامبري فرستاديم که خداي را بپرستيد، شما را هيچ خدايي جز او نيست. آيا پروا نميکنيد؟»
اين حقيقت ديني سطوح، لايهها و مراتبي دارد و ميتوان آن را به سه مرتبه تقسيم کرد:
مرتبه اول: برداشت ظاهري و سطحي است که نوع افراد از عبادت دارند. از اين زاويه، در برابر کساني که به عبادت و پرستش بت ميپردازند، بر پرستش ظاهري خداوند و انجام نماز، روزه و مناسک دين ـ حتي اگر تهي از روح، محتوا و توجه به خداوند باشد ـ عبادت اطلاق ميشود. از ديدگاه کساني که نگاه سطحي به عبادت خدا دارند، کسي که بدون توجه و حضور قلب نماز ميخواند و در هنگام نماز فکرش به غير خداوند توجه يافته است و به هنگام سلام نماز، تازه متوجه نماز خواندنش ميشود، عبادت خدا را انجام داده است.
مرتبه دوم: داشتن حضور قلب و توجه به خداوند در هنگام عبادت است. وقتي ما با دقت به عبادت خدا نگاه ميکنيم، درمييابيم که حقيقت عبادت نميتواند تنها انجام يکسري حرکات و سکنات باشد و فراتر از اعمال ظاهري، عبادت معنايي لطيفتر دارد که به واقع همان معنا حقيقت عبادت است و آن اين که در هنگام عبادت بايد به معبود توجه داشته باشيم و حرکات و سکنات ما جز براي عبادت خدا نباشد. پس هنگامي