در بحثهاى گذشته به اين نتيجه رسيديم كه حركت اختيارى انسان مبتنى بر سه امر: ميل، آگاهى و قدرت است. اين مثلّث، زمينه را براى اختيار و سير انسان فراهم مىكند. اگر انسان را به ماشينى تشبيه كنيم، ميل، در واقع عامل اصلى حركت است يعنى بمنزلهى موتور است كه انرژى لازم را براى حركت توليد مىكند. علم و آگاهى، چراغىاست كه راه را روشن مىكند و مسير حركت را مشخصّ مىسازد و قدرت به منزلهى ساير ابزار آن از چرخ و ديگر چيزهاست كه حركت به وسيلهى آنها، انجام مىشود يعنى ابزارى كه انرژى را مىگيرند و به مصرف مىرسانند. پس هريك از اضلاع آن مثلّث، اهميّت ويژهى خود را دارد. در مورد خواستها و اميال، تقسيماتى و مباحثى بود كه قبلاً اشاره كرديم. تقسيمات ديگرى هم براى آنها در نظر مىتوان گرفت:
از يك ديد، خواستهاى انسان به دو دسته تقسيم مىشود: فردى، و اجتماعى.
اميال غريزى معمولاً از دستهى فردى و ساير اميال از جمله عواطف، غالباً جنبهى اجتماعى دارد. انفعالات نيز همينطور است: گاه آدمى از خطرى براى جان خود مىترسد كه فردىاست و گاه خطرى جامعه را تهديد مىكند.
از ديد ديگر مىتوان خواستها را به مادّى و روحى نيز تقسيم كرد: اميال و خواستهايى كه نتيجهى ارضاء آنها، رفع نياز بدن است، مثل غرائز، امّا برخى اميال، پس از رفع نيازهاى بدن نيز، ظهور مىيابند مثل نياز به شادى؛ گرچه تن سالم است ولى ممكن است روان، شاد نباشد.
از ديدى ديگر، تمايلات آدمى را به سه مرحله تقسيم كردهاند:
1 ـ آنچه جنبهى مادّى و فيزيولوژيك دارد.
2 ـ آنچه جنبهى روانى دارد امّا از خواستهاى نازل روحىاست مثل شادى و آرامش.
3 ـ آنچه جنبهى روانى دارد امّا از خواستهاى عالى روحىاست مثل آرمانخواهى، آزادىطلبى و...
بعضى به دنبال اين تقسيم، آرمانهاى والاى انسانى را به سه دسته تقسيم كردهاند:
1 ـ حقجويى ــ شناخت واقعيّات و حقايق.
2 ـ فضيلتخواهى ــ عدالت، حرّيت و...
3 ـ زيباطلبى ــ مطلق زيبايىهايى كه علاقهى انسان به آنها تعلّق مىگيرد كه بسيار