گفتيم اختيار، مقدّماتى دارد؛ چنانكه تكليف و مسؤوليت كه آنسوى سكّهى اختيار آدمى ست؛ نيز، شرايطى دارد. شرائط مسؤوليت و مقدّمات اختيار در دو امر با هم اشتراك دارند كه همان علم و قدرت است و به آنها پرداختيم.
آگاهى و قدرت، هم شرط اختيار است و هم شرط تكليف؛ ولى اختيار؛ مقوم ديگرى نيز دارد كه چون وجودش مفروض است، شرط مسؤوليت و تكليف محسوب نمىشود و آن عبارتست از «ميل به انجام كار».
به عبارت ديگر، اين شرط تكوينى اختيار است ولى قانوناً آن را يك شرط به حساب نمىآورند در تحليل معرفهّ النّفسى و روانشناسانه، مىبينيم كه كار ارادى و اختيارى بدون ميل، تحقق نمىپذيرد. از يك نظر مىتوان گفت: اصولاً اراده، تبلور اميال است؛ در انسان كششى فطرى به امرى وجود دارد و اين ميل در شرائط ويژهاى شكل مىگيرد، تشخصّ و تعيّن مىيابد و به تحقق اراده در نفس منتهى مىشود. لذا مىتوان گفت: اصولاً اراده، تبلور ميل فطرىيعنى هيچگاه ارادهاى نمىكنيم مگر اينكه ميلى برانگيخته شده باشد تعريف مشهورى از اراداه