در مقابل دستهى دوّم به جنايات هولناك كه در طول تاريخ از بشر سر زده است، و از هيچ درندهاى سر نمىزند؛استشهاد مىكنند.
اومانيسم[1] يا انسان مدارى كه ريشهاى ژرف در تاريخ تفكّر بشرى دارد؛ در دستهى اوّل قرار مىگيرد.
در اين گرايش، انسان محور حقايق و ارزشهاست و همهى فعاليتهاى علمى و عملى انسان بر محور خود آدمى، مىگردد.
اين گرايش چهرههاى گوناگونى به خود گرفته و مادر بسيارى از مكتبهاى فلسفى، اجتماعى، سياسى و اخلاقى شده است. در زمان خود ما نيز برخى مكتبها را مىشناسيم كه بر اصالت انسان بسيار تأكيد دارند امّا نتايجى كه مىگيرند چه در سطح فلسفى و چه سياسى يا حقوقى، مختلف است. از نمونههاى اين گرايش يكى اينست كه تقريباً امروز در بيشتر كشورهاى ظاهراً متمدّن، برآنند كه بايد در قوانين كيفرى، كرامت انسانى حفظ گردد. مجازاتها بايد سبك باشد و جنبهى تأديبى داشته باشد و با مجرم بايد به گونهى يك مريض رفتار گردد و بايد او را مداوا كنند. از همين رو، مجازات اعدام در برخى از اين كشورها، بكلّى حذف شده است و...
آيا از ديد قرآن نيز ارزش هر انسان از هر موجودى ديگر بيشتر است؛ يا بر هيچ موجودى برترى ندارد و يا تفصيلى در كار است و اصولاً ارزش انسان در چيست؟
لحن قرآن در مورد انسان بسيار مختلف است: در برخى آيات براى انسان بطور كلّى، مزيّت قائل شده است:
اسراء / 70: «وَلَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَم».
كه ظاهراً تمام فرزندان آدم، مورد تكريم الهى اند. در زيل آيه مىفرمايد: «وَفَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِير مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلا» لحن آيه بسيار ستايشآميز است و ظاهر آن عموميّت دارد. طبعاً آنانكه گرايشهاى اومانيستى دارند از اين دسته آيات در تأييد نظر خود، كمك مىگيرند.
امّا در برابر، آيههايى درست عكس اينها داريم با لحن نكوهشآميز: