هود / 118 و 119: «وَ لا يَزالوُنَ مُخْتَلِفينَ. اِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ».
كه اگر «ذلك» اشاره به رحمت باشد هدف بالاترى را ذكر مىكند يعنى آزمايش شويد تا راه صحيح را انتخاب كنيد تا مستحقّ رحمت شويد و خدا به شما رحمت كند و اگر اشاره به اختلاف باشد، نتيجهى آزمايش است. چون انسانهاى مختار بر سر دو راهى اختلاف پيدا مىكنند. هر يك، يك راه را انتخاب مىكند پس خدا آفريده تا اختلاف پيدا شود كه مرحلهاى است در نتيجهى آزمايش.
بهر حال در اين موضوع كه «جهان آفريده شده تا آزمايش شويد» روى يكى از هدفهاى متوسّط تكيه شده كه هم قبل از آن هدفهايى هست (و آن اينكه جهان آفريده شده تا زمينهى خلقت انسان پديد آيد) و هم بعد از آن، يعنى آزمايش شويد (تا خوب و بدها معلوم شوند و به نتائج خود برسند). چرا؟ چرا به بندگان مىخواهد رحمت دهد؟ اين، ديگر مقتضاى ذات الهى است، ديگر چرا ندارد. پس هدف نهايى ذات است منتهى چون چيزى نيست كه براى همهى مردم قابل فهم صحيح باشد، لذا در قرآن تصريح به اين معنى نشده است گرچه ممكن است از بعضى آيات اين را هم استفاده كرد مثل: «وَ اَنَّ اِلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى» يا آياتى مىفرمايد: رجوع همه چيز به سوى خداست.
نكتهى ديگر اينكه: اگر كارهايى كه از فاعل مختار سر مىزند از نظر ارزش وجودى با هم تفاوت داشته باشد و يكى متوقف بر ديگرى باشد، در واقع آنچه ارزش بيشترى دارد متعلق ارادهى حكيمانه قرار مىگيرد و آن يكى طُفيلى است.
اقتضاى ذات خدا اين است كه بيشترى رحمتش را افاضه بفرمايد. اگر لازمهى چنين رحمتى اين باشد كه كسانى ديگر بوجود آيند كه اقتضاى آن رحمت را ندارند ولى بدون اينها هم آن رحمت پيدا نمىشود در اين صورت بقيه مقصود بالتبع خواهند بود.
بعنوان تقريب به ذهن: اگر شما بخواهيد يك دانه برليان را از يك معدن استخراج كنيد، زمين را مىخريد، سالها زحمت مىكشيد تا به معدن برسيد. در ضمن رسيدن به آن برليان به مقدارى سرب، مس و طلا هم برخورد مىكنيد. در اينجا هدف برليان است ولى در ضمن، اينها هم بدست مىآيد و سرانجام براى پيدا شدن آن، مقدارى زياد خاك و سنگ هم بدست مىآيد و حتّى بايد مقدارى از آنها را از بين ببريد تا به هدف اصلى برسيد و بعد هم همهى آنها را به دور بريزيد، چون هدف برليان بوده است.