نام کتاب : اعلام اصفهان نویسنده : مهدوی، مصلح الدین جلد : 4 صفحه : 721
مجموعه
ای از اشعارش در سال 1380ش به نام «شمع سوزان» به چاپ رسیده است. این شعر از اوست:
شب
تاریک ما را نور ماهی تو خدا را رحم کن بنما نگاهی تو
به
لبخند ملیحی جان و دل بردی دل و جان برده ای دیگر چه خواهی تو
محمّدعلی
بلیغ اصفهانی*
محمّدعلی
توکلی متخلّص به «بلیغ» از شعرای معاصر اصفهان. در سال 1317ش متولّد شده و پس از
تحصیلات ابتدائی و متوسطه به تهران رفت و در آنجا به عکاسی پرداخت. او پس از
بازگشت به اصفهان به حرفه خود ادامه داد. در 70 سالگی لب به سرودن شعر باز نموده و
زندگی خود را وقف شعر نمود. او اگرچه در زمینه شعر از محضر هیچ استادی استفاده
نکرده امّا ذوق و استعدادی فطری در سرودن شعر دارد.
این
شعر از اوست:
اشک
را گفتم بگو، در چشم من جایت کجاست گفت جای من درون چشمه لطف خداست
اشک
را دردانه پندارند مردان خدا چون به پای دوست جز دردانه افشاندن خطاست[1]
محمّدعلی
بیگ نقاش باشی*
محمّدعلی
بیگ نقاش باشی بن ابدال بیگ بن علیقگی بیگ جبادار (آرناوت) ، نقاش و شاعر ادیب قرن
دوازدهم هجری. پدر و جدّش ساکن اصفهان و از نقاشان معروف
[1]
تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم) ، ص883.
نام کتاب : اعلام اصفهان نویسنده : مهدوی، مصلح الدین جلد : 4 صفحه : 721