responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اعلام اصفهان نویسنده : مهدوی، مصلح الدین    جلد : 4  صفحه : 343

واندگر سرگشته آن بسحق دانشور که هست شعر روح افزایش حلوائی مذاق مرد و زن

مرحوم اشتها در سال 1245ق متولّد و در جوانی به سال 1289ق وفات یافته است. مرحوم میرزا عباسعلی خرم لنبانی در تاریخ وفات او گوید:

افسوس که اشتهای با فضل و هنر از ملک فنا سوی بقا کرد گذر

گفتا پی تاریخ وفاتش «خرم»: «افسوس که اشتها نداریم دگر»

دیوان اشعار او در اصفهان به چاپ رسیده است.[1] [یک نسخه خطی از آن به خط حسن مصاحبی نائینی که در سال 1356ق کتابت شده است به شماره 1/8831 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد.[2] ]

این شعر از اوست:

انتظاری مده ای دوست به خوان مهمان را گر پلو نیست بکش یخنی و آور نان را

نیم جانی است مرا در سر و در پا فکنم به کسی کآوردم مژده بادنجان را

اگر از نُقل بسازند مرا زنجیری همه عمر به جان می طلبم زندان را

آقا عبداللّه استرآبادی

آقا عبداللّه بن ملاّ محمّدقاسم بن ملاّ محمّدشفیع بن ملاّ محمّدعلی استرآبادی، عالم


[1] دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص 292 و 293؛ تذکره حدیقه الشّعراء، ج1، صص 135 و 136؛ مکارم الآثار، ج4، ص1253؛ دیوان اشتها، صص 47-50.

[2] فهرست مختصر مجلس، ص362.

نام کتاب : اعلام اصفهان نویسنده : مهدوی، مصلح الدین    جلد : 4  صفحه : 343
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست