responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اعلام اصفهان نویسنده : مهدوی، مصلح الدین    جلد : 3  صفحه : 347

وی در هنگام تحصیل در دبیرستان، به سرودن شعر پرداخت و با تشویق محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) و حسن پستا که دبیران او بودند به شعر ادامه داد. او در اصفهان در برخی انجمن ها خصوصا انجمن صائب و انجمن حافظ حضور یافته است، ولی کمتر در انجمن ها شرکت می کند. برخی از اشعارش در مجلات فردوسی، امید ایران و سپید و سیاه به چاپ رسیده است.

آثار او هنوز هیچ کدام به چاپ نرسیده است که عبارتند از:

1. «گلواژه های فارسی دری» 2. «زخم کهنه» (مجموعه شعر)3. «طنز در آثار سعدی»

ابن غزل از اوست:

آیینه دلی داشتم آن را به تو دادم این آینه نورفشان را به تو دادم

صد شور درون دل من خانه نشین بود یارا همه شور نهان را به تو دادم

می خواستی از من همه دار و ندارم جانان جهان من دل و جان را به تو دادم

آسودگی و شور و نشاطی که مرا بود یکجا به تو بخشیده جهان را به تو دادم

هر نام و نشانی که مرا بود به هر جای آن نام تو را داده، نشان را به تو دادم

گفتی نزدم صیدی و آن صید تو هستی قربان تو صیّاد! کمان را به تو دادم

سلطان وجود من و معبود دلم باش سلطانی و این جاه و مکان را به تو دادم

در کنج دل گرم «شباویز» نهان شو این خانه نُه توی زمان را به تو دادم[1]

ملّا سیف اللّه قاری اصفهانی*

ملّا سیف اللّه بن سلطان علی قاری، از فضلاء و قاریان قرن دوازدهم هجری است. وی ظاهرا در اصفهان ساکن بوده و در خدمت آقا جمال الدّین محمّد خوانساری به تحصیل


[1] مصاحبه غلامرضا نصرالهی با آقای سیف اللّه قیصری در تابستان 1387، تذکره شعرای استان اصفهان، (ویرایش دوم)، ص407.

نام کتاب : اعلام اصفهان نویسنده : مهدوی، مصلح الدین    جلد : 3  صفحه : 347
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست