responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اعلام اصفهان نویسنده : مهدوی، مصلح الدین    جلد : 2  صفحه : 599

فیض نمود. سپس به همدان رفته و به وعظ و خطابه و بیان احکام شرعی و ارشاد مردم مشغول شد. او در فقه و کلام سرآمد اعلام بود. صحبت منبرش بی نظیر بود. در مسائل فقه استحضاری تام می داشت که حاجت به تأمّل در جواب استفتاء نداشت. بسیار شجاع و متهوّر بود با آنکه خانه اش را آتش زدند، هیچ مغموم نشد و همان روز به دهی نزدیک همدان رفته و به وعظ مشغول شد.

او کتاب مبسوط در «اصول دین» نوشته بود.[1]

حسین خان اسیری اصفهانی

حسین خان متخلّص به «اسیری» شاعر ادیب، پدرش در دولت نادری صاحب جمع زرگرخانه بوده است. وی پس از مرگ پدر ترک مشاغل دولتی کرده، به لباس فقر و درویشی درآمد و تحصیل کمالات شعر و شاعری نمود. غزل را خوب می گفت و علاوه بر دیوان اشعار کتابی به سبک بوستان سروده و «هفت انجمن» نام نهاده است و بالغ بر ده هزار بیت است.

از اوست:

گرفتم آنکه گشایند پای بسته ما

چه می کنند به بال و پر شکسته ما

گواه اینکه نه رند و نه عاشقم اینست

پیاله تهی و سُبحه گسسته ما[2]

سیّد حسین اصفهانی

سیّد حسین اصفهانی، عالم فاضل زاهد متقی، از اجلّه شاگردان فاضل اردکانی بوده [و در کربلا اقامت داشته] و در اواخر عمر در اثر مرض کور شده، قبل از سال 1330ق


[1] تکلمه نجوم السماء، ج1، ص464؛ بیان المفاخر، ج1، ص304.

[2] تذکره اختر، ص18؛ مجمع الفصحاء، ج4، ص164؛ سفینه المحمود، ص140؛ لغت نامه دهخدا، ذیل حسین اسیری، ص634؛ حدیقه الشعرا، ج1، ص133.

نام کتاب : اعلام اصفهان نویسنده : مهدوی، مصلح الدین    جلد : 2  صفحه : 599
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست