نام کتاب : اعلام اصفهان نویسنده : مهدوی، مصلح الدین جلد : 1 صفحه : 501
مشهد
مقدّس، و سرانجام، وزیر تنکابن شد. او مدّتی در عالی قاپی متحصّن شد، و در آن
اوقات وفات یافت. از او است:
در
حقیقت تندیِ خو پاسبان راحت است خار باشد بهتر از گل بر سر دیوار ما
نرمی
ظاهر، نشان از خبث طینت می دهد گل به دامان می برد گلچین ز زخم خار ما[1]
شیخ
احمد قمی نژاد*
شیخ
احمد قمی نژاد، عالم فاضل و معاصر در سال 1299ش در اصفهان متولّد شد. وی با وجود
فقر و مشکلات اقتصادی، به تحصیل علوم دینی پرداخت، و پس از طیّ دروس مقدّمات در
درس علمای اعلام اصفهان سیّدمحمّدرضا خراسانی، حاج سیّدعبدالحسین طیّب، سیّدمرتضی
اردکانی، شیخ محمود مفید و حاج آقا رحیم ارباب حاضر شد. مدّتی نیز در تهران نزد شیخ
حسینعلی راشد و رفیعی قزوینی کسب فیض نمود. وی چنان چه خود می گفت ، بیست سال
ملازم حاج آقا رحیم ارباب بوده است. او واعظی باسواد، با مطالعه و حق گو بود، و به
جرم حق گویی و پرخاش به ظلم و ستم و فساد دستگاه پهلوی، تحت تعقیب و شکنجه قرار
گرفت، و تا نزدیکی اعدام پیش رفت.
قمی
نژاد، شاعری پرشور بود، و اشعاری با تخلّص «قاموس» سرود. گزیده مختصری از غزلیّات و
قصاید او، پس از وفات، به خطّ استاد غلام رضا توکّلی به چاپ رسید. ایشان در 15
رمضان 1420ق (3 آذر 1378ش) وفات یافت، و در صحن امام زاده ابوالعبّاس خوراسکان
مدفون گردید. این شعرها از او است:
از
عشق روی جانان، هم مست و هم خمارم بر آن نگار زیبا، معشوق و هم نگارم
عالم
چو بزم و محفل، من در میان شمعم گرچه ز رَخش دولت، افتاده ام سوارم