يكي از مسائلي كه در اديان آسماني و بهخصوص دين مقدس اسلام در زمينهٔ خداشناسي مطرح شده و متكلمين و فلاسفهٔ الهي به تبيين عقلاني و فلسفي آن پرداختهاند، مسئلهٔ «قضا و قدر» است كه يكي از پيچيدهترين مسائل الهيات بهشمار ميرود و محور اصلي غموض آن را رابطهٔ آن با اختيار انسان در فعاليتهاي اختياريش تشكيل ميدهد. يعني چگونه ميتوان از يك سوي به قضا و قدر الهي معتقد شد، و از سوي ديگر ارادهٔ آزاد انسان و نقش آن را در تعيين سرنوشت خودش پذيرفت؟
در اينجاست كه بعضي شمول قضا و قدر الهي را نسبت به افعال اختياري انسان پذيرفتهاند، ولي اختيار حقيقي انسان را نفي كردهاند، و برخي ديگر دايرهٔ قضا و قدر را به امور غيراختياري محدود كردهاند و افعال اختياري انسان را خارج از محدودهٔ قضا و قدر شمردهاند، و گروه سومي در مقام جمع بين شمول قضا و قدر نسبت به افعال اختياري انسان و اثبات اختيار و انتخاب وي در تعيين سرنوشت خويش برآمدهاند و نظرهاي گوناگوني را ابراز داشتهاند كه بررسي همهٔ آنها درخور كتاب مستقلي است.
ازاينرو ما در اينجا نخست، توضيح كوتاهي پيرامون مفهوم قضا و قدر ميدهيم و سپس به تحليل فلسفي و بيان رابطهٔ سرنوشت با افعال اختياري انسان ميپردازيم و در پايان، فايدهٔ اين بحث و نكتهٔ تأكيد روي آن از طرف اديان الهي را بيان خواهيم كرد.