اين قول هرچند مستلزم نسبت دادن علم حصولي به خداي متعالي نيست، ولي در اشكال نفي كشف تفصيلي در مقام ذات، با قول قبلي شريك است؛
3. قول صدرالمتألهين مبني بر اينكه علم به ذات عيني علم حضوري به مخلوقات است. مهمترين اصل براي تبيين اين قول همان اصل تشكيك خاص در وجود ميباشد كه براساس آن، وجود معلول شعاع و جلوهاي از وجود علت بهشمار ميرود و علت هستيبخش در ذات خود، داراي كمالات معلولاتش هست، پس حضور ذات براي خودش عين حضور آنها خواهد بود.
اما وي معتقد است كه هيچ علمي مستقيماً به وجود مادي تعلق نميگيرد و همانگونه كه تجرد، شرط وجود عالم است، شرط معلوم بالذات هم ميباشد. ولي چنانكه در درس چهل و نهم اشاره شد، غيبوبت اجزاء مكاني و زماني ماديات از يكديگر، منافاتي با حضور همهٔ آنها نسبت به علت هستيبخش ندارد.[1] بنابراين خداي متعالي علم حضوري به همهٔ مخلوقات اعم از مجرد و مادي دارد، علمي كه عين ذات مقدسش ميباشد.
نكتهاي را كه بايد در اينجا خاطرنشان كنيم اين است كه در ساحت قدس الهي، به هيچ وجه زمان و مكان راه ندارند و وجود مقدس الهي بر همهٔ زمانها و مكانها احاطه دارد، و گذشته و حال و آينده نسبت به او يكسان است. بنابراين همچنانكه تقدم وجود او را بر مخلوقات نميتوان از قبيل تقدم زماني دانست، همچنين تقدم علم او را بر وجود مخلوقات نميتوان تقدم زماني شمرد، بلكه منظور از تقدم علم او، تقدم سرمدي است، چنانكه وجود و علم ساير مجردات نسبت به جهان مادي، تقدم دهري دارد.[2]
قدرت
موجودي كه فاقد كمال خاصي باشد نميتواند آن را به ديگري بدهد، و به ديگر