responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آموزش فلسفه نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 178

منطق و فلسفه بر دو معناي نزديک به هم اطلاق مي‌شود، و از اين نظر، از مشترکات لفظي به‌شمار مي‌رود:

الف) به معناي قضيهٔ منطقي که شکل سادهٔ آن مشتمل بر موضوع و محمول و حکم به اتحاد آنهاست؛

ب) به معناي خود حکم که امر بسيطي است و نشان‌دهندهٔ اعتقاد شخص به اتحاد موضوع و محمول است.

بعضي از منطق‌دانان جديد غربي پنداشته‌اند که تصديق عبارت است از انتقال ذهن از يک تصور به تصور ديگر، براساس قواعد تداعي معاني. ولي اين پندار نادرست است؛ زيرا نه هرجا تصديقي هست تداعي معاني لازم است، و نه هرجا تداعي معاني هست ضرورتاً تصديقي وجود خواهد داشت، بلکه قوام تصديق به حکم است و همين است فرق بين قضيه و چند تصوري که همراه هم يا پي‌در‌پي در ذهن نقش بندد، بدون اينکه اِسنادي بين آنها باشد.


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اجزاء قضيه

دانستيم که تصديق به معناي حکم، امر بسيطي است، اما به معناي مساوي با «قضيه»، مرکب از چند جزء مي‌باشد. ولي دربارهٔ اجزاء قضيه، نظريات مختلفي ابراز شده است که بررسي همه آنها به طول مي‌انجامد و بايد در علم منطق مورد بحث قرار گيرد و ما در اينجا اشارهٔ سريعي به آنها مي‌کنيم:

بعضي هر قضيهٔ حمليه را مرکب از دو جزء (موضوع و محمول) دانسته‌اند. بعضي ديگر نسبت بين آنها را هم به عنوان جزء سومي افزوده‌اند، و بعضي ديگر حکم به وقوع نسبت يا به عدم وقوع نسبت را نيز جزء چهارمي براي قضيه شمرده‌اند.

برخي بين قضاياي موجبه و سالبه فرق نهاده‌اند و در قضاياي سالبه قائل به وجود حکم نشده‌اند، بلکه مفاد آنها را سلب حکم دانسته‌اند، و برخي ديگر وجود نسبت را در قضاياي

نام کتاب : آموزش فلسفه نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست