جامع از ريشه «جمع» و به معناى به هم ضميمه كردن، نزديك كردن و گرد
آوردن چيزهايى در كنار هم است. [5] جامع در وصف خدا، گاهى ذاتى و به معناى جامع فضايل و صفات نيكو و
گاهى فعلى است كه دلالت دارد خداوند متعال به حق، جامع متفرّقات و همانندها و
اشياى ضدّ است. [6]
رَبَّنا انَّكَ جامِعُ النّاسِ لِيَومٍ لا رَيبَ فيهِ انَّ
اللَّهَ لا يُخلِفُ الميعاد.
آلعمران (3) 9
[1] «جفان» جمع «جفنة» به معناى كاسه طعام از ريشه جفن است.
(مفردات، ص 197، «جفن»)
[2] از مقدار جايزه براى يابنده آن و تعهّد شخصى يوسف (ع) به آن
پى به ارزش آن مىبريم. گفتنى است بر اساس روايتى از امام صادق (ع) جنس آن از طلا
بوده است. (تفسير عيّاشى، ج 2، ص 185، ح 52)
[3] بر اساس روايتى از امام صادق (ع) جنس اين جام از طلا بوده
است. (تفسير عيّاشى، ج 2، ص 185، ح 52)
[4] صواع الملك: ظرفى بود كه با آن مىنوشيدند و پيمانه مىكردند.
(مفردات، ص 499، «صاع»)