207) محروميّت ثمود از هرگونه نصرت، به هنگام صاعقه عذاب:
وفى ثَمودَ ...*
... فَاخَذَتهُمُ الصعِقَةُ ...*
... وما كانوا مُنتَصِرين.
ذاريات (51) 43 و 44 و 45
عوامل عذاب استيصال ثمود
1. استكبار
208) استكبار قوم ثمود در برابر فرمان خدا با پى كردن ناقه صالح، عامل
عذاب و هلاكت آنان:
والى ثَمودَ اخاهُم صلِحًا قالَ يقَومِ اعبُدُوا
[1] مقصود از «فأصبحوا ...» بنا بر قولى گرفتار شدن ثمود به عذاب
الهى در شب و صبح كردن با چنين حالى است. (مجمعالبيان، ج 5- 6، ص 266)
[2] مايه عبرت بودن هلاكت ثموديان، مستلزمِ مجازات اقوام ديگر در
صورت كفرورزى و حقناپذيرى آنان است.
[3] برخى ضمير «فسوّيها» را به «زمين» برمىگردانند كه از سياقِ
آيه به دست مىآيد. «تسويه سرزمين» يعنى ويران كردن بناها و هموار ساختن پستى و
بلنديهاى آن. (مجمعالبيان، ج 9- 10، ص 756)
[4] «هشيم» به گياه خشك و «محتظر» به كسى گفته مىشود كه براى
دام، آغل درست كند، بنابراين «هشيم المحتظر» يعنى علف خشكى كه دامدار براى دامش
تهيّه مىكند. (مجمعالبيان، ج 9- 10، ص 290)
[5] ضمير مفعولى در «فسوّيها» به «دمدمة»- كه از «فدمدم عليهم»
انتزاع مىشود- برمىگردد. «تسويه هلاكت» يعنى نجات نيافتن هيچ كس از ثموديان و
تفاوت نداشتن عذاب آنان با يكديگر. برخى آن را به «ثمود» برگردانده و گفتهاند:
مقصود، برابر بودن ثموديان با يكديگر در عذاب است. (مجمعالبيان، ج 9- 10، ص 756)