responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : مرکز فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 9  صفحه : 417

واستَعمَرَكُم فيها فَاستَغفِروهُ ثُمَّ توبوا الَيهِ انَّ رَبّى قَريبٌ مُجيب‌* واخَذَ الَّذينَ ظَلَمُوا الصَّيحَةُ فَاصبَحوا فى دِيرِهِم جثِمين. [1]

هود (11) 61 و 67

200) نزول عذاب مرگبار بر قوم ثمود، نمودى از سنّت هميشگى الهى در يارى‌رساندن به پيامبران و سركوب اهل باطل:

كَذَّبَت ثَمودُ المُرسَلين‌* فَاخَذَهُم العَذابُ انَّ فى ذلِكَ لَأيَةً .... [2]

شعراء (26) 141 و 158

201) يكسان شدن سرزمين ثموديان با خاك، از جانب خدا:

كَذَّبَت ثَمودُ ...* ... فَدَمدَمَ عَلَيهِم رَبُّهُم بِذَنبِهِم فَسَوّها. [3]

شمس (91) 11 و 14

202) خشك شدن قوم ثمود، همانند علفهاى خشك، با يك صداى مهيب آسمانى:

كَذَّبَت ثَمودُ بِالنُّذُر* انّا ارسَلنا عَلَيهِم صَيحَةً وحِدَةً فَكانوا كَهَشيمِ المُحتَظِر. [4]

قمر (54) 23 و 31

203) عذاب دنيايى كافران قوم ثمود، پس از اتمام‌حجّت بر آنان:

والى‌ ثَمودَ اخاهُم صلِحًا ...* فَاخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ ...* ... وقالَ يقَومِ لَقَد ابلَغتُكُم رِسالَةَ رَبّى ....

اعراف (7) 73 و 78 و 79

204) يكسانى عذاب الهى، بر تمام ثموديان:

كَذَّبَت ثَمودُ ...* ... فَدَمدَمَ عَلَيهِم رَبُّهُم ... فَسَوّها. [5]

شمس (91) 11 و 14

205) سرعت و شدّت صاعقه، از بين برنده توان تصميم‌گيرى ثموديان:

وفى ثَمودَ ...* ... فَاخَذَتهُمُ الصعِقَةُ ...* فَمَا استَطعوا مِن قيامٍ ....

ذاريات (51) 43 و 44 و 45

206) هلاكت قوم ثمود با صاعقه خواركننده و خفّت‌آور:

وامّا ثَمودُ ... فَاخَذَتهُم صعِقَةُ العَذابِ الهونِ ...* ونَجَّينَا الَّذينَ ءامَنوا وكانوا يَتَّقون.

فصلت (41) 17 و 18

207) محروميّت ثمود از هرگونه نصرت، به هنگام صاعقه عذاب:

وفى ثَمودَ ...* ... فَاخَذَتهُمُ الصعِقَةُ ...* ... وما كانوا مُنتَصِرين.

ذاريات (51) 43 و 44 و 45

عوامل عذاب استيصال ثمود

1. استكبار

208) استكبار قوم ثمود در برابر فرمان خدا با پى كردن ناقه صالح، عامل عذاب و هلاكت آنان:

والى‌ ثَمودَ اخاهُم صلِحًا قالَ يقَومِ اعبُدُوا


[1] مقصود از «فأصبحوا ...» بنا بر قولى گرفتار شدن ثمود به عذاب الهى در شب و صبح كردن با چنين حالى است. (مجمع‌البيان، ج 5- 6، ص 266)

[2] مايه عبرت بودن هلاكت ثموديان، مستلزمِ مجازات اقوام ديگر در صورت كفرورزى و حق‌ناپذيرى آنان است.

[3] برخى ضمير «فسوّيها» را به «زمين» برمى‌گردانند كه از سياقِ آيه به دست مى‌آيد. «تسويه سرزمين» يعنى ويران كردن بناها و هموار ساختن پستى و بلنديهاى آن. (مجمع‌البيان، ج 9- 10، ص 756)

[4] «هشيم» به گياه خشك و «محتظر» به كسى گفته مى‌شود كه براى دام، آغل درست كند، بنابراين «هشيم المحتظر» يعنى علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيّه مى‌كند. (مجمع‌البيان، ج 9- 10، ص 290)

[5] ضمير مفعولى در «فسوّيها» به «دمدمة»- كه از «فدمدم عليهم» انتزاع مى‌شود- برمى‌گردد. «تسويه هلاكت» يعنى نجات نيافتن هيچ كس از ثموديان و تفاوت نداشتن عذاب آنان با يكديگر. برخى آن را به «ثمود» برگردانده و گفته‌اند: مقصود، برابر بودن ثموديان با يكديگر در عذاب است. (مجمع‌البيان، ج 9- 10، ص 756)

نام کتاب : فرهنگ قرآن نویسنده : مرکز فرهنگ و معارف قرآن    جلد : 9  صفحه : 417
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست