238) خيالات واهى، پايه و اساس اعتقاد و تفكّرات امّيّين يهود درباره
تورات:
ومِنهُم امّيُّونَ لايَعلَمونَ الكِتبَ الّاامانِىَّ وان هُم الّا
يَظُنّون.
بقره (2) 78
239) ناتوانى امّيّين يهود از خواندن و نوشتن و ناآگاهى آنان از
معارف و تورات:
ومِنهُم امّيُّونَ لايَعلَمونَ الكِتبَ الّاامانِىَّ وان هُم
الّا يَظُنّون.
بقره (2) 78
240) بىسوادى و جهل امّيّين يهود، از دلايل بىجا بودن انتظار ايمان
از آنان:
افَتَطمَعونَ ان يُؤمِنوا لَكُم وقَد كانَ فَريقٌ مِنهُم
يَسمَعونَ كَلمَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرّفونَهُ مِن بَعدِ ما عَقَلوهُ وهُم يَعلَمون* ومِنهُم امّيُّونَ لايَعلَمونَ الكِتبَ الّاامانِىَّ وان هُم
الّا يَظُنّون.
بقره (2) 75 و 78
نيز---) احبار، احبار و تورات
توريه
توريه در لغت، به معناى پنهان كردن خبر
[4] و در اصطلاح، آن است كه گوينده از لفظ، معناى مطابق واقع را اراده
كند با اين هدف كه مخاطب، ظاهر آن را كه خلاف مقصود گوينده است، بفهمد. [5] در اين مدخل از جملههايى مانند «قال
فعلتها إذاً و أنا من الضّالّين»، «أيّتها العير إنّكم لسارقون» و «فقال إنّى
سقيم» استفاده شده است.