تكذيب به معناى انكار كردن [3] و نسبت دروغ به كسى دادن است.
[4] در اين مدخل از واژه «كذّب»، «جحد» و مشتقّات آن دو و جملات مفيد
معناى آن استفاده شده است. گفتنى است كه اطلاعات مربوط به تكذيب آخرت، آيات خدا،
انبيا، قيامت و ... در جايگاه خود قابل جستوجو است.
وما يَأتيهِم مِن ذِكرٍ مِنَ الرَّحمنِ مُحدَثٍ الّا كانوا عَنهُ
مُعرِضين* فَقَد كَذَّبوا فَسَيَأتيهِم انبؤُا ما كانوا بِهِ يَستَهزِءون.[5]
شعراء (26) 5 و 6
بهشتيان و تكذيب
2) سخنان بهشتيان، عارى از هرگونه تكذيب نسبت به يكديگر:
انَّ لِلمُتَّقينَ مَفازا* حَداقَ واعنبا*
وكَواعِبَ اترابا* وكَأسًا دِهاقا*
لا يَسمَعونَ فيها لَغوًا ولا كِذّابا
نبأ (78) 31- 35
3) مصونيّت بهشتيان، از تكذيبگرى همديگر:
انَّ لِلمُتَّقينَ مَفازا* حَداقَ واعنبا*
وكَواعِبَ اترابا* وكَأسًا دِهاقا*
لا
[1] ظاهر صيغه امر «فاطعموا ...» وجوب است. (زبدةالبيان، ص 301)
گفتنى است كه مرحوم طبرسى در فرق ميان «قانع» و «معتر» براساس يك قول مىنويسد:
«قانع» به كسى گويند كه اگر چيزى به او بدهند قناعت مىكند و راضى و خشنود مىشود
و اعتراض و ايراد و خشمى ندارد؛ امّا «معتر» كسى است كه به سراغ تو مىآيد و سؤال و
تقاضا مىكند و اى بسا آنچه مىدهى راضى نشود و اعتراض كند. (مجمعالبيان، ج 7- 8،
ص 137)
[2] «الحاف در سؤال» يعنى اصرار [تكدّى] در درخواست كراهت دارد،
زيرا خدا همين معنا را از فقراى عفيف نفى كرد. (احكامالقرآن، جصاص، ج 1، ص 632)