تعجّب به معناى شگفت داشتن، به شگفت آمدن، شگفتى و حيرت [1] است و آن حالتى است كه بر اثر ناآگاهى
از علّت شىء براى انسان پيش مىآيد. در اين مدخل از مشتقّات «عجب» و صيغههاى
تعجّب و آنچه در معناى تعجّب به كار رفته، استفاده شده است.
اهمّ عناوين: تعجّب ابراهيم (ع)، تعجّب از انكار معاد، تعجّب از
تكذيب توحيد، تعجّب از علم خدا، تعجّب از قصّه اصحاب كهف، تعجّب در قيامت، تعجّب
زكريّا (ع)، تعجّب ساره، تعجّب كشاورزان.
اظهار تعجّب
1) مسلمانان موظّف به اظهار تعجّب در برابر شايعهها و تهمتهاى جنسى
عليه يكديگر و بهتان عظيم دانستن آنها:
ولَولا اذ سَمِعتُمُوهُ قُلتُم ما يَكُونُ لَنا ان نَتَكَلَّمَ
بِهذا سُبحنَكَ هذا بُهتنٌ عَظيم.[2]
نور (24) 16
[1] لغتنامه، ج 4، ص 5954، «تعجّب»؛ فرهنگ فارسى، ج 1، ص 1098،
«تعجّب».
[2] «سبحانك» در اينجا كنايه از تعجّب است. (تفسير
التحريروالتنوير، ج 9، جزء 18، ص 180)