تاريخ در لغت، تعريف زمان است. گفته شده: اين كلمه، مقلوب تأخير است
و نيز آن را به معناى نهايت و آخر دانستهاند.
[1] در آغاز، تاريخ را در معناى جمعآورى اطّلاعات يا توصيف هر موضوع به
كار مىبردند ...؛ ولى امروزه اين واژه بيشتر درباره دانشى به كار مىرود كه زمينه
آن را شناخت امور انسانى مرتبط با گذشته با تجسّس انتقادى در باب زمينه كلّى زمانى
و مكانى آن امور و همچون همبستگيها و پيوندهاى ممكن بين رويدادها، تشكيل مىدهد.
اين دانش، دادههاى واقعى يا آنچه را كه به واقع در گذشته رخ داده است،
دربرمىگيرد. [2] از دانشهاى مهم مرتبط با آن فلسفه
تاريخ است كه به معناى علم به تحوّلات و تطوّرات جامعه از مرحلهاى به مرحله ديگر
و شناخت قوانين حاكم بر اين تطوّرات و تحوّلات است و به تعبيرى ديگر علم به شدن
جامعهها نه بودن آنهاست. [3] در اين مدخل، آياتى كه به طور كلّى درباره تاريخ گذشتگان است، بررسى
مىشود و تاريخ هر امّت و قبيلهاى ذيل همان موضوع مىآيد. واژههاى مورد استفاده
در اين مدخل «نبأ»، «قصص»، «قرن»، «سنّت» و مشتقّات آنها و نيز جملاتى مانند: «قد
خَلَت من قبلكم»، «فانظر كيف كان عاقبة المنذرين»، «عاقبة الّذين من قبلهم»،
«فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين»، «فانظر كيف كان عاقبة المفسدين» و «سيروا فى
الأرض» است.
اهمّ عناوين: آينده تاريخ، تبيين تاريخ، تحوّل تاريخ و عبرت از
تاريخ.
آينده تاريخ
1) حاكميّت مؤمنان و نيكوكاران بر زمين، در آينده تاريخ:
وعد اللّه الّذين ءامنوا منكم وعملوا الصَّلحت ليستخلفنّهم فى
الأرض كما استخلف الّذين من قبلهم وليمكّننّ لهم دينهم الّذى ارتضى لهم
وليبدّلنّهم مّن بعد خوفهم أمنا يعبدوننى لايشركون بى شيا ومن كفر بعد ذلك فأولك
هم الفسقون.
نور (24) 55
2) وعده الهى به حاكميّت صالحان در آينده تاريخ:
ولقد كتبنا فى الزّبور من بعد الذّكر أنّ الأرض يرثها عبادى
الصَّلحون.
انبياء (21) 105
3) حاكميّت و پيروزى دين اسلام، در آينده تاريخ بشر:
هو الَّذى أرسل رسوله بالهدى ودين الحقّ ليظهره على الدّين كلّه
ولو كره المشركون.
توبه (9) 33
هو الّذى أرسل رسوله بالهدى ودين الحقّ ليظهره على الدّين كلّه
وكفى باللّه شهيدا.
فتح (48) 28
هو الّذى أرسل رسوله بالهدى ودين الحقّ ليظهره على الدّين كلّه
ولو كره المشركون.
صف (61) 9
نيز---) آخرالزّمان
[1] كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 1، ص 365، «التّأريخ».