5) پشم چهارپايان، نعمتى متناسب با زندگى طبيعى انسان و انواع
نيازهاى او:
واللّه جعل لكم ... ومن أصوافها وأوبارها وأشعارهآ أثثا ومتعا
إلى حين.
نحل (16) 80
پشه
پشه، حشرهاى از راسته دو بالان، جزو رده بندپاييان كه داراى اقسام و
گونههاى متعدّد است. [1]
در اين مدخل از واژه «بعوضه» استفاده شده است.
تمثيل به پشه
1) پروا نداشتن خداوند، از تمثيل به پشه يا حشرهاى كوچكتر يا
بزرگتر از آن، در تبيين حقيقت:
إنّ اللّه لايستحى أن يضرب مثلا مّا بعوضة فما فوقها ....
بقره (2) 26
2) تمثيل به حشرهاى مانند پشه براى تبيين حقيقت، امرى ناروا در
پندار مشركان:
إنّ اللّه لايستحى أن يضرب مثلا مّا بعوضة فما فوقها ... و أمّا
الّذين كفروا فيقولون ماذا أراد اللّه بهذا مثلا ....
بقره (2) 26
3) مثل زدن خداوند به پشه و امثال آن، نوعى امتحان الهى:
إنّ اللّه لايستحى أن يضرب مثلا مّا بعوضة فما فوقها فأمّا
الّذين ءامنوا فيعلمون انّه الحقّ من ربّهم و أمّا الّذين كفروا فيقولون ماذا أراد
اللّه بهذا مثلا يضلّ به كثيرا و يهدى به كثيرا ....
بقره (2) 26
پشيمانى---) ندامت
پليدى
پليدى، به معناى ناپاكى و چرك است.
[2] در اين مدخل از واژههاى «رِجْس»، «رِجْز»، «سوء»، «خبيث» و «نجس»
استفاده شده است.
اهمّ عناوين: آثار پليدى، پليدى بتها، پليدى شرك و عوامل پليدى.