17) روبه رو شدن ذوالقرنين با مردمى باديهنشين، در سفر به مشرق:
... قلنا يذا القرنين ...* حتّى إذا بلغ مطلع الشّمس وجدها تطلع على قوم لّم نجعل لّهم
مّن دونها سترا.[3]
كهف (18) 86 و 90
18) ناآگاهى باديهنشينان عصر ذوالقرنين، از چگونگى خانهسازى:
حتّى إذا بلغ مطلع الشّمس وجدها تطلع على قوم لّم نجعل لّهم
مّن دونها سترا.[4]
كهف (18) 90
باديهنشينان غيرمؤمن
19) غيرمؤمن بودن برخى از باديهنشينان عصر بعثت:
الأعراب أشدّ كفرا ...* ومن الأعراب من يتّخذ ما ينفق مغرما ويتربّص بكم الدّوائِر
عليهم دائِرة السّوء و اللَّه سميع عليم* ومن الأعراب من يؤمن باللّه واليوم الأخر ....[5]
توبه (9) 97- 99
نيز---) همين مدخل، باديهنشينان منافق
[1] «و ءاخرون» مىتواند عطف بر «و من الأعراب منافقون» باشد.
(مجمعالبيان، ج 5- 6، ص 100)
[2] ممكن است بيان «خلطوا عملًا صالحاً ...» بدين منظور باشد كه
وجود عمل صالح بر روى آوردن آنان به توبه، تأثير داشته است.
[3] ضمير «دونها» به «الشمس» باز مىگردد و مفاد جمله «لمنجعل
...» اين است كه مردم آن سرزمين، جز خورشيد، پوششى نداشتند؛ لذا از آنان به
باديهنشينى تعبير گرديد.
[4] از امام باقر (ع) ذيل كلام «لم نجعل لهم من دونها ستراً»
روايت شده: آن قوم، صنعت خانهسازى را نمىدانستند. (مجمعالبيان، ج 5- 6، ص 758؛
تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 334)
[5] از مقابله دو آيه و اينكه باديهنشينان گروه دوم را- آنان كه
صدقات و ماليات را مايه نزديكى به خدا مىدانند- مؤمن به خدا و روز رستاخيز بر
مىشمرد معلوم مىشود كه گروه اول كه صدقات و ماليات را ضرر و خسارت مىپندارند
مؤمن به خدا و روز رستاخيز نيستند.