و قال الّذين لايرجون لقاءنا لولا أنزل علينا الملئكة ...* يوم يرون الملئكة لا بشرى يومئذ لّلمجرمين ويقولون حجرا
مّحجورا.[1]
فرقان (25) 21 و 22
نيز---) وعده
بشر---) انسان
بصير/ اسماوصفات
بصير، از اسما و صفات الهى و به معناى بيناست
[2] و با اين هيئت (صفت مشبّهه) مقتضى دوام است. اين صفت 42 بار در قرآن
ذكر شده است.
نيز---) بقره (2) 96 و 110 و 233 و 237 و 265؛ آلعمران (3) 15 و
20 و 156 و 163؛ نساء (4) 58 و 134؛ مائده (5) 70 و 71؛ انفال (8) 39 و 72؛ هود
(11) 112؛ اسراء (17) 1 و 17 و 30 و 96؛ طه (20) 11 و 25 و 35؛ حج (22) 61 و 75؛
فرقان (25) 20؛ احزاب (33) 9؛ سبأ (34) 11؛ فاطر (35) 31 و 45؛ غافر (40) 20 و 44
و 56؛ فصلت (41) 40؛ شورى (42) 27؛ فتح (48) 24؛ حجرات (49) 18؛ حديد (57) 4؛
مجادله (58) 1؛ ممتحنه (60) 3؛ تغابن (64) 2؛ ملك (67) 19
بصيرت
بصيرت، در لغت به معناى عقيده قلبى، شناخت، يقين، زيركى و عبرت آمده [3] و در اصطلاح، عبارت است از قوهاى در
قلب شخص، كه به نور قدسى منوّر بوده، به وسيله آن حقايق اشيا و امور را درك
مىكند، همانگونه كه شخص، به وسيله چشم، صُوَر و ظواهر اشيا را مىبيند. [4] برخى گفتهاند: بصيرت، معرفت و اعتقاد
حاصل شده در قلب، نسبت به امور دينى و حقايق امور است.
[5] در اين مدخل، معناى اصطلاحى مورد نظر بوده و از واژههاى «بصر»،
«رأى» و برخى از مشتقّات آن و نيز عبارات مفيد معناى آن استفاده شده است.
اهمّ عناوين: آثار بصيرت، اهل بصيرت، عوامل بصيرت.
آثار بصيرت
1. انذارپذيرى
1) انذارپذيرى، از نشانههاى بيداردلى و بصيرت:
وما يستوى الأعمى والبصير ...* وما يستوى الأحياء ولاالأموت إنّ اللّه يسمع من يشاء
[1] مقصود از «للمجرمين»، منكران قيامت است. (الميزان، ج 15، ص
199)