انگشت به گوش كردن
3) انگشت به گوش كردن قوم نوح در برابر دعوت او به ايمان و بهرهمندى از آمرزش الهى:
وإنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا أصبعهم فى ءاذانهم ....
نوح (71) 7
4) انگشت به گوش كردن، راهى براى درامان ماندن از صداهاى وحشتناك (صاعقه و ...):
أو كصيّب مّن السَّماء فيه ظلمت ورعد وبرق يجعلون أصبعهم فى ءاذانهم مّن الصّوعق حذر الموت ....
بقره (2) 19
5) ترس از مرگ، سبب انگشت به گوش كردن هنگام شنيدن صداهاى وحشتناك:
... يجعلون أصبعهم فى ءاذانهم مّن الصّوعق حذر الموت ....
6) تشبيه منافقان به قرار دهنده انگشتان خود در گوش بر اثر ترس ناشى از گرفتار شدن در فضايى تاريك و بارانى همراه رعد و برق:
أو كصيّب مّن السَّماء فيه ظلمت ورعد وبرق يجعلون أصبعهم فى ءاذانهم مّن الصّوعق حذر الموت .... [1]
7) همانندى كافران متعصّب متكبّر در برابر دعوت حق، به قراردهنده انگشت در گوش:
وإنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا أصبعهم فى ءاذانهم .... [2]
انگشت كافران
8) ملائكه، مأمور از كار انداختن انگشتان كافران در غزوه بدر:
إذ يوحى ربّك إلى الملئكة أنّى معكم ... فاضربوا فوق الأعناق واضربوا منهم كلّ بنان. [3]
انفال (8) 12
9) تهييج مجاهدان بدر از سوى خداوند به كوبيدن و از كار انداختن انگشتان كافران:
إذ يوحى ربّك إلى الملئكة أنّى معكم فثبّتوا الّذين ءامنوا ... واضربوا منهم كلّ بنان. [4]
اهمّيّت انگشت
10) نقش انگشتان در توان رزمى جنگ آوران:
إذ يوحى ربّك إلى الملئكة أنّى معكم ... فاضربوا فوق الأعناق واضربوا منهم كلّ بنان.
سرانگشت در قيامت
11) قدرت خداوند بر بازگرداندن موزون و مرتّب سرانگشت انسانها در قيامت:
أيحسب الإنسن ألّن نّجمع عظامه* بلى قدرين على أن نّسوّى بنانه. [5]
قيامت (75) 3 و 4
[1] «كصيّب»، عطف به «كالّذى استوقد ناراً»، و «كاف» براى مماثلت آمده و در اصل «او كاصحاب صيّب» بوده است. (مجمعالبيان؛ روحالمعانى، ذيل آيه)
[2] برداشت، بنا بر اين احتمال است كه «و جعلوا أصابعهم فى آذانهم» كنايه از خوددارى از گوش دادن باشد. (الميزان، ذيل آيه)
[3] بنا بر اين احتمال كه ضمير فاعلى «فاضربوا» همانطور كه سياق دلالت دارد، فرشتگان باشند، برداشت ياد شده قابل استفاده است.
[4] برداشت بر اين اساس است كه ضمير فاعلى «فاضربوا ...» مجاهدان غزوه بدر باشند. (مجمعالبيان، ذيل آيه)
[5] «بنان» در لغت به معناى سرانگشت نيز آمده است. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم)