وى در جنگ احُد در صف مشركان بود و حمزه، عموى پيامبر صلى الله
عليه و آله را به شهادت رساند،[1] ليكن وى اسلام را پذيرفت و در قصّه مسجد ضرار همراه عمّار ياسر
مسجد را به آتش كشاند.[2] بنا بر نقلى آيه 48 نساء (4)، درباره وى نازل شد و خداوند وى را
مشمول آمرزش خود قرار داد.[3] نيز مفسّران آيه 53 زمر (39) را در اين باره دانستهاند كه شمول
مغفرت الهى را براى وى
وَحْوَح بن الاسْلَتْ
وحوح بن اسلت بن جشم انصارى از قبيله اوس و از تيره بنىمرّه بود.[4] برخى مفسّران آيات 86 تا 89
آلعمران (3) را درباره گروهى از مسلمانان مرتدّ دانستهاند كه پس از پذيرش اسلام
و اقرار به حقّانيّت پيامبر صلى الله عليه و آله دوباره كفر ورزيدند، سپس توبه
نمودند و مورد آمرزش خداوند قرار گرفتند.[5]
وحوش---) حيوان
وحى
وحى در لغت به معناى اشاره سريع است و به خاطر در برداشتن معناى
سرعت وحى [سريع] گفته شده است و اين [وحى]
گاهى با كلام است، به نحو رمزى و كنايه، گاهى به صورت صداى مجرد از تركيب، گاهى هم
به وسيله اشاره كردن با بعضى از اعضاى بدن و بعضى وقتها هم با نوشتن و كتابت است.[6] وحى در قرآن به معناى لغوى [اشاره خفىّ] و به معناى ارتكاز غريزى فطرى و به معناى الهام نفسى و نيز به
معناى وحى رسالى به كار رفته است. وحى رسالى كه تفاوت چندانى با معناى لغوىاش در
اعلام خفى بودن ندارد عبارت است از رابطه غيبى بين خدا و پيامبرش كه سه گونه است:
1. القاى در قلب و افكندن در دل پيامبر؛ 2.
سخن گفتن از پس پرده به وسيله ايجاد صدا در هوا، به گونهاى كه
پيامبر بشنود، ولى شخص متكلّم را نبيند؛ 3. فرستادن فرشته وحى براى رساندن آن [وحى] به پيامبر، چه پيامبر او را ببيند چه نبيند، ولى سخن او را
مىشنود.[7] در اين مدخل فقط وحى رسالى مورد بحث
است و از «وحى» و مشتقّات آن و يا «ما انزل اللّه» و ... استفاده شده است. وحى به
معناى ارتكاز غريزى فطرى و به معناى الهام نفسى در مدخلهاى «غريزه» و «الهام» آمده است.
اهمّ عناوين: تعاليم مورد تأكيد وحى، دريافت وحى و نقش وحى.