نفس به معناى جان، روح، روان، همگى شخص و سراپاى انسان و قوّهاى
است كه بدان جسم زنده است و قوّه مُدركه آمده است[1] و در اصطلاح، نفس، مشترك بين چند معنا است، گاهى مراد از آن جامع
قوّه غضب و شهوت در انسان است و گاهى حقيقت انسان است كه همان ذات او است كه با
اوصاف و احوال مختلف وصف مىشود[2] و در اينجا معناى اصطلاحى، مراد است. در اين مدخل از واژه «نفس» و
برخى مشتقّات آن و سياق آيات قرآن استفاده شده است. لازم به يادآورى است كه اقسام
نفس هر يك در مدخلهاى مجزّا و مستقلّ مىآيد.
[2] . احياء علوم الدين، جزء 8، ص 7؛ المحجّة البيضاء، ج 5، ص 6- 7
با تلخيص
[3] . وقتى فعلى از كسى صادر شد عقل هر كس از آن فعل كشف مىكند كه
فلان صفتى كه مناسب با اين فعل است در نفس فاعل وجود دارد، چون اگر اين صفات و
ملكات در نفس مستقر نبود، افعال مناسب با آن از جوارح صادر نمىشد، پس با صدور اين
افعال براى عقل روشن مىشود كه منشأ براى اين افعال در نفس فاعل است. (الميزان، ج
2، ص 436)
[4] . نفس اگر به مرحله سكون و آرامش نرسد، ولى شهوات را دفع كند و
آن را مورد اعتراض قرار دهد آن را نفس لوامه مىگويند. (المحجّةالبيضاء، ج 5، ص 6)
از اين رو ملامت شدن نفس، اهرمى براى بازدارى انسان از گناه است