مسخ، تغيير و دگرگونى در خلقت، از لحاظ شكلى و ظاهرى، [1] به صورتى زشتتر و قبيحتر از آنچه
بوده است [2] و يا زشت شدن شكل ظاهرى و شكل باطنى
انسان، به اين بيان كه آدمى متخلّق به اخلاق زشتِ برخى حيوانات شود. [3] در اين مدخل از واژگانى چون «مسخ»،
«طمس» و جملاتى چون «كونوا قردة خاسئين»، «جعل منهم القردة»، «الخنازير»، «نقلّب
افئدتهم» و ... استفاده شده است.
اهمّ عناوين: آثار مسخ، عوامل مسخ، مسخشدگان.
آثار مسخ
1. انحطاط
1. مسخ شدن عامل انحطاط و سقوط، از جايگاه و منزلت انسانى، در پيشگاه
خداوند:
[4] . «فما استطاعوا مضيا و لايرجعون» يعنى نه قدرت تحمّل عذاب و
حالت مسخ را دارند و نه قدرت بازگشت به سلامت. (الميزان، ج 17، ص 107) برخى
گفتهاند: مقصود اين است كه نه قدرت دارند به سمت جلو بروند و نه توان عقبگرد
دارند. (التفسير المنير، ج 23، ص 39) برداشت ياد شده بر اساس تفسير دوم است
[5] . «نلعنهم» يعنى ما آنها را با مسخ نمودن، خوار و رسوا
مىكنيم. (تفسير القرآن الكريم، شبّر، ص 150)
[6] . بر اساس يك احتمال، كافران از بنىاسرائيل به سبب لعن داود
عليه السلام به ميمون تبديل شده و به سبب لعن عيسى عليه السلام به خنزير تبديل
شدند، روايتى از امام باقر عليه السلام همين نظر را تأييد مىكند. (مجمعالبيان، ج
3-/ 4، ص 357)