(1) . بر اساس يك قول، آيات ياد شده درباره ابوجهل نازل شده و مراد
از «عبد» در آيه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله است. (التّبيان، ج 10، ص 381؛
مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 782)
(2) . بىاثر بودن كوششهاى ابولهب، از جمله «تبّت يدا ابىلهب»
برمىآيد كه خبر از تباهى اعمال او مىدهد، چنان كه شأن نزول آيه بيانگر تلاشهاى
او بر ضدّ پيامبر صلى الله عليه و آله و اهداف الهى حضرت است. (مجمعالبيان، ج 9-/
10، ص 852)
(3) . برخى مفسّران، نزول آيه مزبور را درباره سوزاندنمزارع و پى
كردن چهارپايان مسلمانان به وسيله اخنس بن شريق دانستهاند. (جامعالبيان، ج 2،
جزء 2، ص 425؛ اسبابالنّزول، واحدى، ص 39)
(4) . «إنّ الّذين يحادّون ...» جمله استينافى و بيانگر خسرانى است
كه در آيه پيشين مطرح شده، و از طرفى بيان مىكند كسانى كه در آيات پيشين از آنان
ياد شده، يعنى منافقان، دشمنان خدا و رسول صلى الله عليه و آله هستند. (تفسير
التحرير والتنوير، ج 13، جزء 28، ص 56) به عبارتى، منافقان از حزب شيطان و
زيانكاران قلمداد شدهاند و زيانكاران، از دشمنان خدا و رسول خدا، نتيجه اينكه حزب
شيطان از دشمنان رسول خدا مىباشند.
(5) . «شانئ» به معناى كينهورز و دشمن است. «ابتَر» يعنى منقطع از
هر خير. (التّبيان، ج 10، ص 418؛ مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 837) روايات به صورت
مستفيض دلالت دارد كه سوره كوثر درباره كسى نازل گرديده كه پس از وفات پسر پيامبر
صلى الله عليه و آله به نام عبداللّه، آن حضرت را «ابتر» خوانده بود. نام اين شخص
را «عاص بن وائل» ذكر كردهاند. (مجمعالبيان، ج 9-/ 10، ص 836)