343. مشخص و محرز بودن گناه مجرمان، بدون نياز به حسابرسى از آنان:
فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌ
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصِي وَ الْأَقْدامِ.[6]
الرّحمن (55) 39 و 41
344. حسابرسى عادلانه از گناهكاران در قيامت، با نشان دادن نامه
اعمالشان:
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا
فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ
[1] . «زُرق» به معناى كبودى چشم است. (مجمع البيان، ج 7- 8، ص 48)
[2] . مراد از «زرقا» كور بودن مجرمان است، چون كبودىچشم، كنايه
از كور بودن است. (الميزان، ج 14، ص 210)
[3] . جمله «وترهقهم ذله ... اغشيت وجوهم ...» كنايه ازوجود حزن در
آنان است.
[4] . از معانى «ويل» حزن است. (لسان العرب، ج 11، ص 738، «حزن»)
[5] . «ابلاس» در لغت، اندوه ناشى از سختى را گويند. (مفردات، ص
143، «بلس»)
[6] . نفى حسابرسى در آيه ياد شده، مربوط به مرحله و موطن خاصى
است، چرا كه طبق بعضى از آيات، حسابرسى از همه انجام خواهد شد. (مجمع البيان، ج 9-
10، ص 312)