13. يادآورى فرزندان يعقوب به پدرشان، به داشتن نيروى بدنى قوى و
توان مقابله با گرگ:
قالوا يابانا ما لَكَ لا تَأمَنّا عَلى يوسُفَ ...* قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ
وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ.
يوسف (12) 11 و 14
گرما
گرما، ضدّ سرما، و آن بر دو قسم است: 1. حرارتى كه بر اثر مواد
گرمازا مثل خورشيد و آتش در هوا رخ مىدهد و بروز مىكند. 2. حرارتى كه در بدن
انسان عارض مىشود و به وجود مىآيد، مثل گرماى شخص تبدار.[2] در اين مدخل از واژههاى «حرّ»، «دِفْء»،
«تصطلون»، «نار» و بعضى جملات و آياتى كه مفهوم
حرارت را مىرسانند، استفاده شده است.
ابزار گرما
1. آتش
1. راهى شدن موسى عليه السلام به كوه طور، براى آوردن آتش و استفاده
از گرماى آن:
[1] . در قصّه يوسف عليه السلام آمده است: وقتى كه پيراهن يوسف
عليه السلام را خونآلود كرده و پاره نكرده بودند، يعقوب عليه السلام گفت: چگونه
است كه گرگ او را خورده ولى پيراهنش را ندريده است. (معالمالتنزيل، بغوى، ج 2، ص
480؛ لبابالتأويل، بغدادى، ج 2، ص 517)