قصاص به معناى قطع كردن و بريدن چيزى است.
[2] و نيز به معناى پيگيرى و دنبال نمودن آثار شىء است. [3] و مقصود از آن در فقه اين است كه
مجنىٌعليه يا اولياى او حق خويش را استيفا نمايد. همانند جنايتى كه بر او از ضرب
و جرح و قتل وارد شده است، گويا قصاصكننده از جانى تبعيّت نموده است و اثرى
همانند او ايجاد مىنمايد. [4] قصاص چه در قتل و يا اعضا در صورتى است كه ارتكاب اين دو عمدى باشد. [5] در اين مدخل از واژههاى «قصاص»،
«سلطان»، «اعتداء» و ... استفاده شده است.
اهمّ عناوين: حكم قصاص، عفو از قصاص، قصاص در تورات.
آثار قصاص
1. بازدارى از قتل
1. قصاص، عاملى مهم در بازدارى مردم، از ارتكاب قتل:
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ
لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.
بقره (2) 179
2. تقوا
2. تشريع قصاص، زمينه تقواى اولواالالباب:
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ
لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.
بقره (2) 179
3. حيات جامعه
3. قصاص، موجب حيات جامعه اسلامى:
وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ ....
[1] . بدان احتمال كه مراد از «الحق» حقايقى غير از قرآن و رسالت
پيامبر صلى الله عليه و آله باشد. بر اين مبنا «ما» در «مما» مصدريه، و «من» در
«من الحق» تبعيضيّه است، يعنى چون آنان حقايقى از دين را مىشناختند به رسالت
پيامبر صلى الله عليه و آله اعتراف كردند. ماضى بودن «عرفوا» اين احتمال را تقويت
مىكند